سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

فرا رسیدن سال نو را به همه دوستانم  وبه همه وبلاگ نویسان عزیزم  تبریک  عرض  میکنم ( البته پیشاپیش )


*** هلال ابروی دلبر مرا چو در نظر امد  ***


*** بیار باده که ساقی مه  صیام  سرامد  ***


*** بس  مبارزه کردیم با غم  شب هجران  ***


*** هزاران شکر که ظلمت تمام  شد سحر امد ***


*** هزاران بوسه ربودم  ز لعل لبت شکر نشین ***


*** نه سیر شد دل زارم نه او بشکوه  در امد  ***


*** مرا چو بر در خود دید خنده  کرد بحالم  ***


*** بگفت  در  بگشائید  یار   در   بر   امد  ***


سرسبزی  بهار  دوستی  مهربانیت  پیشکش  به   همه  بازدید کنندگان  وبلاگ نوری چای _بیجار  تقدیم  می کنیم




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

                                    سکوت


من غم را در سکوت سکوت را در شب وشب را به خاطر اندیشیدن به تو دوست دارم @


من اندوه را دراشک اشک را در چشم وچشم  را بخاطر دیدن تو دوست دارم


ای عطر خیال انگیز باغهای بهشت از سر زمین من دور مشو


ای خورشیدروشنای که در شب تاریک من دمیده ای لحظه ای درنگ کن


زیرا می خواهم حقیقتی را بر تو اشکار سازم  که دوستت دارم عزیزم


باری عزیزم مدت نامعلومی است که من شیفته عاشق جمالت و کمالت گشته ام


شب روز تو را در رویاهایم می پرورانم اری همان لحظه ای اول دیدن وخواندن و پیام تو بود


که غم در وجودم امیخه شد و عشق واقعی را در خود احساس کردم


به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می گردد


مگر روزی که از این بند غم ازاد می گردد


به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم


به خواب عافیت ان گه به بوی موی تو باشم


مثل لحظه ای اما از همیشه سر شاری


بی تو زندگی یعنی خاطرات تکراری


بی تو خواب خوش دیدن مثل وحشت کابوس                       


 بی تو غزل گفتن خستگی و خود ازاری


امدم که عمرم  را با تو سر کنم  اما


رفته ای که ماندن را بی بهانه بگذاری


از دلت چطور امد بعد از انکه می رفتی


سر نوشت چشمم را دست گریه بسپاری


گرچه رفتی اما با خیال سر سبزت


در کویر احساسم  عطر پونه می کاری


 


 


 




موضوع مطلب :


ای فدای تو هم دل و هم جان


وی نثار رهت هم این .هم ان


دل فدای تو چون توی دلبر


جان نثار تو چون  تویی جانان


راه وصل توراه    پر اسیب


درد  عشق  تو  درد بی درمان


دوش از شور عشق و جز به شوق


هر طرف می شتافتم   حیران


اخر   کار    شوق    دیدارم 


سوی  پیرمغان     کشید عنان


من شرمنده   از  مسلمانی


شدم ان جا  به گوشه ای پنهان


پیر پرسید این ؟    گفتند


عاشقی بی  قرار  و سر گردان


***********************


جز گل خشکیده ای برق نگاهی


از تو در این گوشه یادگار ندارم


ان گل خشکیده  شرح حال دلم بود


از   دل پر درد خویش   چه گویم


زمانی شب غمگین که از کنار تو رفتم


یک نفس از دست غم  قرار  ندارم


جز بتو از  سوز  عشق  با که بنالم


جز   ز تو    دردمند  از که  بجویم


 




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

 ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم                                                       محتاج عطا و کرم فاطمه ایم



یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است                                           دل سوخته عمر کم فاطمه ایم





موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

سلامی که از گل نازکتر و از بند زنجیر محکمتر واز رنگین کمان زیباتر واز چشمه ساران جاری تر و سلامی که قابل شماها را داشته باشد و امیدوارم که پذیرا باشید


و از شما خوانندگان این متن می خواهم بپرسم محبت یعنی چه ؟ومعنی کلمه محبت چیست و سوالی است که می پرسم و میگویم و شاید هستند که کسانی که معنی ان را نمی دانند


ازمحبت است این کلمه که شاید از بر جسته ترین کلمه تاریخی زبان بشریت باشد محال است دیده هر صاحب نظری را بخود جلب نکند وقلب هر صاحب دلی رااز شور شعف نلرزاند انهای که دلی دارند می دانند تاثیر نفوذ این کلمه  در معنای جمله و زندگی تا چه اندازه درخشان جلوه می دهد


دلی که به نور محبت وبه صدای عطوفت روشن نگردد ((خانه تاریک ناپاک است ))


کاش می شد قلبها را پاک کرد                  عقده های دشمنی در خاک کرد


کاش می شد روزی اندر کوچه ای             بر گدای یک نگاه  پاک      کرد




موضوع مطلب :


تoiuuuuuuuuu,,,,,,,,,,,,,,kkkkkkkjhhhyyحضرت فاطمه‏علیها السلام: إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها؛(1)


 در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدم‏های مادران است.
 حضرت فاطمه‏علیها السلام: إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِیِ‏صلی الله علیه وآله؛(2)
آن گاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، گناهکاران امّت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد.
. حضرت فاطمه‏علیها السلام: إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلّا فَلا؛(3)
اگر به آنچه تو را به آن فرمان می‏دهیم عمل کنی و از آنچه برحذر می‏داریم دوری کنی، از شیعیان مایی و الّا هرگز.
. حضرت فاطمه‏علیها السلام: حُبِّبَ إلَیَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللَّهِ و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ اللَّهِ و الإنفاقُ فی سَبیلِ اللَّهِ؛(4)
از دنیای شما محبّت سه چیز در دل من نهاده شد: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر خدا و انفاق در راه خدا.
. حضرت فاطمه‏علیها السلام: یا أباالحَسَنِ! إنّی لأَستَحیی مِن إلهی أن اُکَلِّفَ نَفسَکَ مالاتَقدِرُ عَلَیهِ؛(5)
ای علی! من از پروردگارم شرم دارم که چیزی از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشی.
. حضرت فاطمه‏علیها السلام: بِشرٌ فی وَجهِ المُؤمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ؛(6)
خوش‏رویی هنگام روبه رو شدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می‏کند.
1 . کنزالعمّال، ح 45443.
2 . إحقاق الحقّ، ج 19، ص 129.
3. بحار الأنوار، ج 68، ص 155.
4 . نهج الحیاة، ح 164.
5 . بحار الأنوار، ج 43، ص 59.
6. همان، ج 75، ص 401



 




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

ای مردم، من فاطمه ام و پدرم محمد (ص)

فاطمه


 




 


آن هنگام که نور وجود پیامبر اکرم (ص) به خاموشی گرایید و حضرت برای همیشه در جوار حق به آرامش رسید، فاطمه زهرا (س) با تمام وجود تنهایی را حس کرد. با اینکه همسرش علی (ع) و فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در کنارش بودند، جای خالی وجود دلگرم کننده ی پدر را پر نمی کردند.



 


پیامبر (ص) تا وقتی زنده بود مرتباً به مسلمانان تاکید می کرد که بعد از من به قرآن و عترت چنگ زنید و حضرت علی (ع) را برادر و جانشین خود معرفی می کرد، اما حوادث بعد از رحلت پیامبر به گونه ای دیگر رقم خورد. از طرفی حضرت علی (ع) و یاران صدیق پیامبر (ص) به کار کفن و دفن پیکر پاک پیامبر مشغول بودند و از طرف دیگر ابوبکر و عمر و عده ی دیگری از مسلمانان در سقیفه گرد آمدند و به بهانه ی جلوگیری از آشوب و جنجال و بدون توجه به واقعه ی غدیرخم و سایر وقایعی که در آن پیامبر از جانشینی حضرت علی (ع) سخن رانده بود، ابوبکر را به جانشینی پیامبر و فرماندهی امت اسلام برگزیدند و سپس به مردم اعلام کردند که با ابوبکر دست بیعت بدهند (سبحانی، ص 508). ابوبکر نتوانست از خاندان پیامبر (ص)، یعنی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، بیعت بگیرد. ابوبکر در ربیع الاول سال یازدهم هجری، با نقشه ی عمر، به خلافت رسید (حکیم، ص 148، 152).



 




پیامبر (ص) تا وقتی زنده بود مرتباً به مسلمانان تاکید می کرد که بعد از من به قرآن و عترت چنگ زنید و حضرت علی (ع) را برادر و جانشین خود معرفی می کرد


 


ابوبکر بعد از نشستن بر مسند خلافت احدی از خاندان بنی هاشم را در امر حکومت دخالت نداد. حدود ده روز پس از ماجرای سقیفه نیز کسی را فرستاد تا فدک را از وکیل قانونی فاطمه ی زهرا(س) بگیرد. فدک روستایی بود در نزدیکی خیبر که، بعد از جنگ خیبر، اهالی آن پیش قدم شدند و نیمی از درآمد سالیانه و بخشی از املاک خود را به پیامبر (ص) بخشیدند. پیامبر (ص) در زمان حیاتش فدک را به دختر خود، فاطمه (س)، بخشید (آیتی، ص 506؛ سبحانی، ص 273)، اما ابوبکر به این بهانه که فدک جزو اموال مسلمین روایت شده که امام علی (ع) پیش ابوبکر آمد و گفت: «ابوبکر چرا فاطمه را از ارث پدرش محروم کردی؟ فدک در زمان حیات پدر بزرگوارش به مالکیت زهرا در آمده بود».



 


ابوبکر در پاسخ گفت که این غنیمت متعلق به مسلمانان است و فاطمه هیچ مدرکی دال بر تملک فدک ندارد. حتی با اینکه ام ایمن، دایه ی پیامبر، بر به ارث رسیدن فدک به فاطمه (س) گواهی داد ابوبکر و عمر آن را نپذیرفتند و فدک را از زهرای اطهر (س) گرفتند (حکیم، ص 174- 175؛ سبحانی، ص 275). حضرت زهرا (س) وقتی شنید ابوبکر او را از فدک محروم کرده است رهسپار مسجد مدینه شد و خطابه ای آتشین ایراد فرمود (حکیم، ص 178).



 


اما دخترم فاطمه


 


چکیده ی خطبه ی فاطمه زهرا (س) چنین است:



 


خدا را برای نعمت ها و توفیقاتش شکر و سپاس گفته، او را به سبب مواهبی که به ما ارزانی داشته و نعمت های گسترده ای که به ما عنایت و احسان نموده می ستایم. گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست. خدایی که چشم ها از دیدنش ناتوان بیان اوصافش با زبان محال است. خدایی که بندگان را با قدرت و اراده ی خویش آفرید و مردم را به اطاعت خود دعوت نمود و برای این کار مزد و پاداش تعیین کرد و بر معصیت و نافرمانی کیفر قرار داد. گواهی می دهم پدرم، محمد (ص)، بنده و فرستاده ی خداست. خداوند پیامبر (ص) را برگزید تا فرمانش را تکمیل و حکمش را اجرا کند. خداوند با نور محمد (ص)، پدر بزرگوارم، تاریکی های جهل و نادانی را روشن نمود و ابرهای تیره و تار را از برابر دیدگان مردم برطرف ساخت و آنگاه که پدرم مأموریت خود را انجام داد، خداوند وی را با نهایت محبت و به اختیار خود وی به پیشگاه خود خواند. درود و سلام و رحمت و برکات خدا بر پدرم باد. آنچه که حضرت رسول (ص) پس از خود به جا گذاشته کتاب ناطق خداو قرآن صادق است که از طریق آن می توان به دلایل روشن الهی رسید. ای مردم، ایمان داشته باشید که خداوند ایمان و نماز، زکات، روزه، حج، عدالت، امامت، جهاد، صبر و شکیبایی، امر به معروف، نیکی به پدر و مادر، صله ی ارحام، قصاص، وفا به نذر، جلوگیری از کم فروشی، نهی از شراب خواری، پرهیز از تهمت، ترک دزدی، تحریم شرک را بر شما واجب گرداند تا در راه عبودیت و بندگی خدا قدم بردارید و مسلمان از دنیا بروید.



 


ای مردم، من فاطمه ام و پدرم محمد (ص) است. او پدر من بود نه پدر شما، برادر پسرعموی من بود نه برادر مردان شما. او در طی سال های بسیار با خرافات و بت پرستی در سرزمین حجاز جنگید و تمام رنج ها و دشواری ها را در راه خدا تحمل کرد و آنگاه که خداوند امر کرد سرای پیامبران خویش ر اعلیحضرت  برای رسول خدا (ص) برگزیند، ناگهان آثار نفاق و دورویی میانتان پدیدار شد و گمراهان جنجال و هیاهو کردند. شیطان شما را فریب داد و آن هنگام که هنوز پیکر پاک پیامبر خدا (ص) به خاک سپرده نشده بود، شتابزده شتر خلافت را در اختیار گرفتید و آتش فتنه ها را دامن زدید. ندای شیطان گمراه گر را قبول کردید و برای منزوی ساختن خاندان رسول خدا (ص) و فرزندان او هر کاری کردید.



 


حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)


 


شما اکنون مدعی هستید که ما از پیامبر (ص) چیزی به ارث نمی بریم. ای فرزند ابوقحافه (ابوبکر) آیا در قرآن آیه ای است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟ اگر چنین است دیدار من و تو در قیامت، که در آن روز بهترین داور خداوند است و شاهد آن حضرت رسول (ص). ای یاوران اسلام، چرا حق مرا و فرزندان مرا نادیده می گیرید؟ شگفتا ای مردم! آیا رواست که ارث من، فاطمه بنت محمد(ص)، پایمال شود و شما دم برنیاورید؟! به هوش باشید! شما را می بینم که به سمت رفاه و آسایش رفته اید. کسی را که برای سرپرستی و اداره ی امور مسلمانان از همه شایسته تر بود از صحنه دور کردید و خود در گوشه ی خلوت به تن پروری و آسایش رو آوردید.



 


اکنون این مرکب خلافت و آن هم فدک، همه از آن شما! آن را بگیرید و رها مسازید، اما پشت این مرکب زخم و کف پایش شکافته است و با آن نمی توانید خود را به سر منزل مقصود برسانید. من دخت پیامبری ام که شما را از عذاب سخت الهی بیم داد. اکنون هر چه از دستتان برمی آید انجام دهید. ما نیز به وظیفه ی الهی خود عمل خواهیم کرد. شما منتظر باشید و ما نیز در انتظار خواهیم بود (حکیم، ص 179،181،183،185- 197).



 


بعد از این خطبه ی آتشین، مجلس آشفته شد و صدای ناله و فریاد مردم از هر سوی مسجد پیامبر برخاست. ابوبکر و عمر در صدد فریب دادن مسلمانان و آرام کردن دخت رسول خدا (ص) برآمدند و با نیرنگ عمر مردم متفرق شدند. حضرت فاطمه (س)، پس از به پایان رساندن سخنانش، بر سر قبر مطهر رسول خدا (ص) رفت و آن قدر گریست که لباسش از اشک دیدگان تر شد. بعد از مدتی، حضرت فاطمه (س) اعلام کرد که رابطه اش را با خلیفه قطع می کند و گفت: «تا زنده ام کلمه ای با تو (ابوبکر) سخن نخواهم گفت» همو، ص 208). این حرکت دخت رسول اکرم (ص) بر خلیفه ی مسلمین بسیار گران آمد؛ زیرا از اعتبار وی در نزد مردم می کاست. مبارزه ی سیاسی حضرت فاطمه (س) برای گرفتن اموال خود از ابوبکر مقدمه ای بود برای اعتراض او به مسئله ی اصلی، یعنی خلافت، تا مردم بدانند لحظه ای که از علی (ع) روگردان شده، به ابوبکر روی آوردند دچار لغزش و خطا شده اند و با قرآن به مخالفت برخاستند (همو، ص 198- 199).



 


 



 


منبع : فرهنگ و تمدن اسلام و ایران - دکتر علی اکبر ولایتی




موضوع مطلب :


1   2   3   4   5   >>   >   
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک