سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

محوریت حضرت زهرا (سلام الله علیها)<\/h1>

حضرت زهرا


به تواتر در کتب شیعه و اهل تسنن نقل شده است که رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها فرمودند: «فاطمة بضعة منی یغضبنی من أغضبها و یسرنی من سرها و ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها»


فاطمه(علیهاالسلام) پاره تن من است، هر کسی که او را ناراحت و غضبناک کند، مرا ناراحت و غضبناک کرده و هر کس که او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. بدرستی که خداوند به خاطر ناراحتی و غضب او، غضبناک می‌شود و به خاطر خوشحالی او، خوشحال می‌گردد.


همان گونه که از متن حدیث شریف بر می‌آید رضایت و خشنودی حضرت زهرا(علیهاالسلام) رضایت و خشنودی خدا و رسولش است و ناراحتی و غضب آن حضرت، ناراحتی و خشم خدا و رسول او می‌باشد، از آنجا که هر انسانی حالات مختلفی دارد و در هر ساعت دستخوش تحولات گوناگون است، معقول نیست که در تمام لحظات زندگی با وجود آن همه دگرگونی‌ها همیشه و همه جا مورد توجه خدا بوده و رضایش رضای خدا و غضبش، غضب خدا باشد، مگر آن که آن شخص دارای عصمت باشد. زهرای مرضیه (علیهاالسلام) محور خشنودی و غضب خدا بود.


در حدیث دیگری از رسول الله نقل شده است که:


«فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.


این احادیث با تعابیر مشابه در کتب صحیح مسلم، صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل، صحیح ابی داوود و ... - که همگی از کتب معتبر اهل سنت هستند - آمده است.


اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است.



«فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است.


حضرت زهرا(س)

 


احادیث فوق به این مفهوم است که خداوند متعال از خشنودی فاطمه(علیهاالسلام) خشنود و از غضب او غضبناک می‌شود و این مقامی بالاتر از آن است که فاطمه(علیهاالسلام) از خشنودی خدا خشنود، و از غضب خدا، غضبناک شود.


خداوند متعال در قرآن و در آیه 81 سوره طه می‌فرمایند: «وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی»؛ و هر کس که مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.


آیه فوق بیانگر آن است که خشم خداوند متعال خواری و هلاکت را در پی دارد و هر کس که موجبات خشم خدا را فراهم آورد، در آخرت به هلاکت خواهد افتاد و ذلیل خواهد شد.


و نیز در ترجمه آیه 57 سوره احزاب می‌خوانیم: «و هر کسی که خدا و رسولش را بیازارد، لعنت خدا بر آنان در دنیا و آخرت است و خدا بر آنان عذابی خوار کننده آماده کرده است.»


از آیه فوق نیز بر می‌آید که آزار دهنده خدا و حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) عذابی خوار را در پی دارد و چون آزار حضرت رسول در گرو آزار حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است، در نتیجه هر کس که حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را آزار دهد، عذابی خوار کننده در دنیا و آخرت برایش وعده داده شده است.


حال ذکر چند روایت را در کتب اهل سنت بخوانید:


- بخاری(از علمای حدیث اهل سنت) در روایت صحیحی از عایشه آورده است که او می‌گفت: «فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول الله غضبناک شد و از - یکی از صحابه - روی برگرداند، بعد از آن طولی نکشید که درگذشت.»( صحیح بخاری، ج4،ص41)


- بیهقی(از علمای بزرگ اهل سنت) در کتاب «سنن الکبری»، ج6، ص300 نقل می‌کند:


«حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر ابوبکر غضب کرد و خشمناک شد، از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا این که وفات یافت و علی(ع) او را شبانه دفن کرد.


- ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه»، ج6، ص50 نقل می‌کند: «صحیح نزد من آن است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود وفات نمود و بدرستی که او وصیت کرده بود که آن دو بر وی نماز نخوانند.»




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
 

 چرا پاره‌ی تن بود؟<\/h1>

حضرت زهرا سلام الله علیها


بسیار شده است که حدیث مشهور «فاطمهُ بضعهٌ منّی» را شنیده‌ایم. آیا تاکنون اندیشیده‌اید که چرا حضرت زهرا(علیهاالسلام) پاره ی تن پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود؟!!


پرده داری نه پرده دری!


اسلام بر محور حیا و پرده داری است که امری فطری و ما به الامتیاز انسان از حیوان است. در بسیاری از احکام و عبادات الهی تأکید شدیدی بر پرده داری مؤمنان شده است.


این مسأله تا جایی اهمیت دارد که از پیرزنان نیز که دیگر امیدی به ازدواج ندارند هم عفت و پرده داری خواسته شده است و حیا را برای آنها بهتر می‌داند!


در حدیثی شریف از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل است که ایشان در جمع اصحاب سوالی را مطرح نمودند که بهترین زنان چه کسی است؟ امیرالمومنین(علیه‌السلام) این پرسش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در منزل در نزد حضرت زهرا(علیهاالسلام) مطرح نمودند و حضرت فرمودند: بهترین زنان کسی است که به مرد نامحرمی نگاه نکند و مرد نامحرمی نیز او را نبیند. وقتی امیرالمومنین این پاسخ نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگو فرمودند حضرت فرمودند: أنّها بضعَهٌ منّی. او پاره‌ی تن من است!


 


پاره‌ی تن پیامبر(صلی الله علیه و آله)


در جای دیگری که پیامبر از این تعبیر درباره حضرت زهرا (علیهاالسلام) استفاده نمودند و ایشان را پاره تن خویش نامیدند داستان آن مرد نابینایی است که حضرت زهرا (علیهاالسلام) با علم به نابینایی او خود را می‌پوشاند و علت امر را نیز آن می‌دانند که گرچه او مرد نابینایی است اما من بینا هستم و او را می‌بینم و نیز او رایحه و بوی مرا می‌تواند استشمام نماید. در این موضع نیز پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: أشهد أنّکَ بضعَهٌ منّی.



با توجه به روایات شریفه‌ای که وجود دارد معلوم می‌شود روایت مشهور: فاطمة بضعة منی: فاطمه (علیهاالسلام) پاره تن من است، که از قول رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مکرراً نقل گردیده است مربوط به مواضعی است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) روی پرده داری و عفت و حیا تأکید می‌نموده‌اند.

نزدیکترین حالت زن به خدا


حضرت زهرا(علیهاالسلام) در روایت شریفی در مورد نزدیکترین حالت زن به خداوند متعال فرمودند: آن حالتی که او خود را از نامحرم می‌پوشاند؛ نزدیکترین حالت به خداست. در این موضع نیز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با شنیدن پاسخ حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمودند: إنّ فاطمه بضعَةٌٌ منّی.


 


مواضع قول پیامبر (صلی الله علیه و آله)


حضرت زهرا-س-

 


با توجه به روایات شریفه‌ای که وجود دارد معلوم می‌شود روایت مشهور: فاطمة بضعة منی: فاطمه (علیهاالسلام) پاره تن من است، که از قول رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مکرراً نقل گردیده است مربوط به مواضعی است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) روی پرده داری و عفت و حیا تأکید می‌نموده‌اند. این نکته وقتی اهمیت به سزایی می‌یابد که توجه شود پاره‌ی تن پیامبر بودن به چه معناست. کسی پاره‌ی تن پیامبر است که همچون او می‌اندیشد و عمل می‌کند و گفتار و کرداری هماهنگ و همانند او دارد.


حضرت زهرا(علیهاالسلام) با تأکید بر عفت در میان زنان به امر مهمی اشاره فرمودند که جوهره و عصاره‌ی دین پدر بزرگوارشان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است. در واقع پرده‌داری که اصل بنیادین در اکثر عبارات و احکام الهی است و تأکید بر حیا و عفت که عامل قوام و رشد جامعه و مسلمین است، از اصولی اساسی در دین اسلام شمرده می شود که عدم توجه به آن سبب از میان رفتن دین و دین داری می گردد!


حضرت زهرا(علیهاالسلام) که کردار و رفتار و گفتاری چون رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دارد این مسئله‌ی اساسی را اشاره کرده و بر آن پافشاری دارند. بنابراین حضرت زهرا(علیهاالسلام) پاره‌ی تن پیامبر است و به ذعان خود رسول راستگو با حیاترین و با عفت‌ترین بندگان الهی است.


نتیجه‌گیری: <\/h2>

مواضعی که پیامبر حضرت زهرا(علیهاالسلام) را پاره‌ی تن خود می دانند از مهمترین مسائلی هستند که می‌تواند به عنوان الگو برای زندگی فرد فرد ما مورد استفاده قرار گیرد.





رادفر- کارشناس ارشد فلسفه اسلامی




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ












محوریت حضرت زهرا (سلام الله علیها)<\/h1>



حضرت زهرا



به تواتر در کتب شیعه و اهل تسنن نقل شده است که رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها فرمودند: «فاطمة بضعة منی یغضبنی من أغضبها و یسرنی من سرها و ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها»



فاطمه(علیهاالسلام) پاره تن من است، هر کسی که او را ناراحت و غضبناک کند، مرا ناراحت و غضبناک کرده و هر کس که او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. بدرستی که خداوند به خاطر ناراحتی و غضب او، غضبناک می‌شود و به خاطر خوشحالی او، خوشحال می‌گردد.



همان گونه که از متن حدیث شریف بر می‌آید رضایت و خشنودی حضرت زهرا(علیهاالسلام) رضایت و خشنودی خدا و رسولش است و ناراحتی و غضب آن حضرت، ناراحتی و خشم خدا و رسول او می‌باشد، از آنجا که هر انسانی حالات مختلفی دارد و در هر ساعت دستخوش تحولات گوناگون است، معقول نیست که در تمام لحظات زندگی با وجود آن همه دگرگونی‌ها همیشه و همه جا مورد توجه خدا بوده و رضایش رضای خدا و غضبش، غضب خدا باشد، مگر آن که آن شخص دارای عصمت باشد. زهرای مرضیه (علیهاالسلام) محور خشنودی و غضب خدا بود.



در حدیث دیگری از رسول الله نقل شده است که:



«فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.



این احادیث با تعابیر مشابه در کتب صحیح مسلم، صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل، صحیح ابی داوود و ... - که همگی از کتب معتبر اهل سنت هستند - آمده است.



اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است.





«فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است.



حضرت زهرا(س)


 



احادیث فوق به این مفهوم است که خداوند متعال از خشنودی فاطمه(علیهاالسلام) خشنود و از غضب او غضبناک می‌شود و این مقامی بالاتر از آن است که فاطمه(علیهاالسلام) از خشنودی خدا خشنود، و از غضب خدا، غضبناک شود.



خداوند متعال در قرآن و در آیه 81 سوره طه می‌فرمایند: «وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی»؛ و هر کس که مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.



آیه فوق بیانگر آن است که خشم خداوند متعال خواری و هلاکت را در پی دارد و هر کس که موجبات خشم خدا را فراهم آورد، در آخرت به هلاکت خواهد افتاد و ذلیل خواهد شد.



و نیز در ترجمه آیه 57 سوره احزاب می‌خوانیم: «و هر کسی که خدا و رسولش را بیازارد، لعنت خدا بر آنان در دنیا و آخرت است و خدا بر آنان عذابی خوار کننده آماده کرده است.»



از آیه فوق نیز بر می‌آید که آزار دهنده خدا و حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) عذابی خوار را در پی دارد و چون آزار حضرت رسول در گرو آزار حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است، در نتیجه هر کس که حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را آزار دهد، عذابی خوار کننده در دنیا و آخرت برایش وعده داده شده است.



حال ذکر چند روایت را در کتب اهل سنت بخوانید:



- بخاری(از علمای حدیث اهل سنت) در روایت صحیحی از عایشه آورده است که او می‌گفت: «فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول الله غضبناک شد و از - یکی از صحابه - روی برگرداند، بعد از آن طولی نکشید که درگذشت.»( صحیح بخاری، ج4،ص41)



- بیهقی(از علمای بزرگ اهل سنت) در کتاب «سنن الکبری»، ج6، ص300 نقل می‌کند:



«حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر ابوبکر غضب کرد و خشمناک شد، از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا این که وفات یافت و علی(ع) او را شبانه دفن کرد.



- ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه»، ج6، ص50 نقل می‌کند: «صحیح نزد من آن است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود وفات نمود و بدرستی که او وصیت کرده بود که آن دو بر وی نماز نخوانند.»




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

لالا لالا لالا، گل لاله
زندگی بی تو واسم محاله
بیا از وقتی که تو رفتی
این دل همش داره می ناله

..................

رفته بودم بیرون از شهر، موقع برگشتن راننده آژانس نوار گذاشته بود، و این جملات مضحک رو خواننده می خوند، اولش کلی خندیدم بعد به خودم گفتم عجب الاف هایی هستند بخدا، آخه به من چه که زندگی بدون اون واست محاله یا محال نیست! به من چه که گلت پرپر شده ؟! آخه این حرفها زدن داره؟! آخه مرد حسابی تو اگه اینکاره بودی میرفتی یه تلفن ور میداشتی بهش زنگ میزدی، والا بخدا.

بدبخت جوون هایی که دلشون رو با این ها خوش کردند، البته زیاد هم تقصیر  اونها نیست، وقتی کسی نباشه که درست شادی کردن و انرژی خالی کردن رو به اونها یاد بده و بشناسونه و بگه شادی یعنی چه؟ یه همچین اتفاق هایی هم ما بعدش میاد.

باور کنید من هم هنوز سنی ازم نگذشته که فکر کنید مثل پیرزن ها حرف میزنم، ولی اونقدر به اطرافم واقف هستم که بخوام تو زندگیم به غیر از مهم چیز دیگه ای برام اهمیت نداشته باشه.
در کل مسیر مدام به این فکر میکردم که مگه چی میشه که یه جوون تا جایی به رشد عقلی می رسه که یکی از فیلسوفان مطرح امروز، جلوش به زانو در میاد و یکی هم به یک جایی می رسه که از حیوون هم پست تر میشه.

جوابش رو فقط تونستم توی همین مسئله جا بدم " فقر فرهنگی"
بله الان نه تنها جوونهای ما بلکه اکثر مردمان جامعه مون توی فقر فرهنگی به سر می برند.
باور کنید که میشه روشون کار کرد، ولی اگر جامعه فضا رو یه کم برای اهلش باز نگه داره.




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
حرفهایی دارم و میزنم ولی
ولی وقتی می گویم کسی باور نمیکند
نمیدانم چرا
شاید فکر می کنند ما از پشت کوه امده ایم که از هیچ چیز خبر نداریم
تا به حال نه کتابی خوانده ایم
نه مسافرتی رفته ایم
نه خبری شنیده ایم
نه فیلمی نگاه کرده ایم
با کسی جز هم مسلکان خود معاشرت نداشته ایم
فکر می کنند فقط چهارتا ادم دور خود را دیده ایم و بس
دور از جان خر گمان می کنند ما هم مانند همان حیوان سرمان مدام در آخور خودمان است
کسی هم دورمان بیایید به راحتی جفتک می زنیم چرا؟ چون مثل ما فکر نمی کنند!
ولی وقتی بر چسب طلبه بودن را از روی خود بردارم
و به اسم روشنفکر جلو بیاییم
اینقدر حرفم خریدار پیدا میکند که نگوو
..............................

امروز با شخصی در کامنت دانی یکی از وبلاگ هایم سر موضوعی بحثم شد، برای من مثال از فیلم های هالییودی و کتاب های ... مثال می آورد، وقتی می گفتم دیده ام و خوانده ام، به راحتی گفت تو دروغ می گویی! مگر طلبه هاهم این کتابها و فیلم ها را می بینند؟!... یا تو طلبه نیستی ، یا اگر هستی شخصی هستی مثل سروش!

باورش نمی شد، من هم در جواب به او گفتم، هم ما می بنیم و هم شما، ولی فرق من با تو این است که تو به قصد لذت می بینی و من به قصد نقد، درس و با خبر شدن از نحوه عملکردهای آنان،  می بینم و نقد می کنم و برای دیگران به تصویر می کشم که آنها با تولید این محصولات چه اهدافی را دنبال می کنند.

ما نه منگول هستیم و نه از تیمارستان در رفته، ما هم انسانیم و روی همین کره ی خاکی نفس می کشیم، نه متحجریم مثل مفتی های عربستان و نه اینقدر بی چفت و بست هستیم مثل لائیک ها.



موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

توی مدرسه‏ی ما (جامعه الزهرا) استاد‌ها درس می‌دهند و می‌گویند بخوانید و بعد درس می‌پرسند و امتحان می‌گیرند.
توی دانشگاه ما، استاد‌ها درس می‌دهند و حضور و غیاب می‌کنند.
توی مدرسه‏ی ما یک چیزی هست که به آن می‌گویند «مباحثه».
یعنی طلبه‌ها می‌نشینند و درباره‏ی درس‌ها با هم بحث می‌کنند.
اما روش گروه مباحثه‏ی «من و دوستانم» کمی فرق داشت.
یعنی یکی درس می‌خواند، یکی نمی‌خواند، آنکه می‌خواند برای آنکه نمی‌خواند درس را توضیح می‌داد.
بعد می‌‌آمدیم سر کلاس، استاد می‌پرسید. بلد بودیم. می‌پرسید. بلد بودیم. می‌پرسید. بلد نبودیم.
بعد می‌گفت: مگه مباحثه نکردید؟ می‌گفتیم: چرا استاد! می‌گفت: هنوز هم مباحثه کردن را یاد نگرفته‌اید.
البته یک بار هم با همین شیوه در دانشگاه مباحثه کرده‌ام.

یک بار که امتحان داشتیم و با دوستم توی تاکسی نشسته بودیم و داشتیم میرفتیم دانشگاه دوستم گفت:
من وقت نکردم این جزوه را بخوانم. _‏حدوداً صد صفحه بود شاید!‏_
گفت: خلاصه‏اش را برایم بگو!
من هم در این نیم ساعت با او مباحثه کردم!!!

یک مدل دیگر هم مباحثه وجود دارد که بیشتر در گروه مباحثه‏ی «من و دوستانم» نمود داشت. و کم‌کم افراد دیگری هم برای فیض بردن از این مباحثه به صورت طفیلی به ما می‌پیوستند و فقط مستمع بودند.
این مباحثه به این صورت بود که قبل از هرکدام از امتحان‌های ترم، در عرض دو ساعت (9 ـ 7) تمام کتاب را مرور می‌کردیم و درس‌ها را در حافظه‏ی کوتاه مدت خود ذخیره می‌کردیم، بعد تا برگه را می‌دادند، تند تند همه را روی برگه خالی می‌کردیم. البته آن درس‌ها را هنوز یادم هست‌هااا!!
خلاصة القول که مباحثه چیز خوبی‌ست.
من مباحثه‌های این‌جورکی را دوست دارم.

ولی هنوز نمی‌دانم مباحثه‌های آقایان توی شبستان حرم چجوری است.
آن‌قدر باحال با هم بحث می‌کنند که به سرم می‌زند بروم توی بحثشان شرکت کنم!! ولی کو چنین جسارت آخوند ‌مآبانه‌ای؟
یکی (خودم) گفت: چقدر قصه تعریف می‌کنی؟ دو کلام حرف ذوالفایده بزن!
چشم!
آقا! این طلبه‌هایی که ـ‌به معنای حقیقی کلمه‌ـ مباحثه‌گرند، اینجورکی مباحثه می‌کنند:
یکی مطلب را عنوان می‌کند، آن یکی اشکال وارد می‌کند، آن یکی‌تر جواب می‌دهد، آن یکی‌تر‌تر قانع نمی‌شود، دوباره این یکی یک جواب دیگر می‌دهد. بعد دعوا می‌شود. ولی از آن دعواهای خوب‌خوب.

نقطه مقابل این دعواهای خوب، دعواهای بد است که در اصطلاح به آن «مراء» می‌گویند. شاید بعداً از آن هم قصه‌ای تعریف کردیم. اگرنه از جوینده تقاضا می‌شود با سرچ، به کنجکاویت خود پاسخ گوید!
حالا اگر بحث دیگری هست ما حاضریم مباحثه کنیم!




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
امروز یکی از دوستانم به من پیشنها داد که با هم به سینما برویم، این سینما رفتن هم معمولا برای خودش لااقل سه چهار ساعت وقت ادم را می گیرد.
توی دلم بهش گفتم:" آخه بابا الان وسط امتحانات چه وقته سینما رفتنه! "

در ذهنم دنبال راه چاره ای می گشتم تا از همراهیش شانه خالی کنم، ولی خب چه کنیم که آب نطلبیده مراد است!

قرار فردا را با او گذاشتم، موقع ورود به سالن سینما، صدای فششی شنیدم، توی دلم به خودم گفتم: " بابا عجب مردم باحالی داریم ما، هنوز فیلم شروع نشده چیپس و پفک هاشون رو باز کردن میخوان بخورن!"
یک قدم دیگر که برداشتم دیدم صدا با شدت بیشتری اوج گرفت، کمی که دقت کردم دیدم ای وااااای...
گوشه ی چادرم نمیدانم به کجا صندلی گیر کرده بود که تقریبا دو وجب چادرم را همراه خودش برد.

با کنفی روی صندلی نشستم، این همراه و دوست گرام هم که عین خیالش نبود!
فیلم کوفتمان شد! تا اخر فیلم داشتم به این فکر می کردم که با این چادر اب کشیده ام چطور تا خانه بر گردم!
آخر سر مجبور شدم سوزن ته گیردی را که به روسری ام زده بودم بردارم و طوری سوراخ ! ایجاد شده را محو کنم تا رسیدن به خانه دوام بیاورد.

نکته: همیشه آب نطلبیده مراد نیست...



موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

سلام، مدت زیای بود که نمی نوشتم علت اصلیش هم این بود که تعلقم به نت را خرما خورده بودم و حلوا برایش درست کرده بودم، بعد یک روز هم که آمدیم نوشتن از خودمان در کنیم این حضرت وفا لطف فرموده بودند و پسورد را تغییر فرموده بودند! بگذریم و بگذریم در کل بازگشتیم که بمانیم...!

امروز امتحان یا بهتر بگویم کنکور کارشانسی ارشد داشتم، رشته اش حالا بماند شما خیال کنید زبان و ادبیات فرانسوی!!
نکته ای که برایم مثل همیشه قابل توجه بود نوع پوشش و چادرهای خواهران محترمم بود، به نظر من خیلی خوب و مناسب است که ما چندین نوع چادر و پوشش اسلامی داشته باشیم و هرکس با نوع سلیقه و تفکر و نیازش از همان نوع پوشش استفاده کند اما چیزی که برایم سوال است این است: مگر چادر و حجاب را برای این قرار نداده اند که جذابیت را بگیرد؟ پس چرا عده ای در همان چادر برای جذابیت استفاده می کنند؟ چرا عده ای جوری از رنگ های چادر و روسری استفاده می کنند که اگر چادر نمی پوشیدند جذابیتشان کمتر می شد! این تنوع بر مبنای هدف با حجاب کردن و پوشش مناسب تن بد حجابان است یا با هدف ترویج جذابیت از طریق چاnدر؟؟؟؟؟

به عقیده من نباید از چادر جوری استفاده کرد که جذابیت را تحویل دیگران دهد، نباید از رنگ ها در جهت جذابیت استفاده کرد، اگر حجابی جذابیت را تحویل دیگران دهد دیگر حجاب نیست چون حجاب آمده برای از بین بردن جذابیت نه جذاب کردن!

حجاب مثل قلم می ماند همانگونه که می شود با قلم قرآن نوشت می شود مطالب غیر اخلاقی هم نوشت! مهم این است که از آن درجهت درست استفاده کرد!

پ.ن:
یک. هر کسی هر نظری به ذهنی می رسد در این باره دریغ نکند لطفا!
دو. خواهر وفا یک عکس مناسب برام پیدا کن بزار تنگ مطلبم به قول معروف!
سه. نداریم... خصوصیه!





موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
یکی از دوستانم از من  خواست تا برای خرید مانتو همراهیش کنم!
ما هم که وقتمان آزاد! با کلی مِن مِن کردن رویش را زمین نزدم و قبول زحمت کردم...


قیمت ها سرسام آور بود، داخل یکی از مغازه ها که شدیم، فروشنده گفت :

"این مانتو ها این قیمت است، ولی چون این ردیف مطابق رنگ سال است قیمتش اینقدر گران تر است" !


من هم پیش دستی کردم و  به دوستم گفتم:

" خریدن لباسی که با مد سال باشد سه ضرر دارد: 1 ـ چپ و راست هر کسی را ببینی این رنگ و نوع لباس به تنش دارد و این یک خرده (از یک خرده هم بیشتر) لوث است!

2 ـ سال دیگر که مد سال عوض شد دیگر نمی توانی این را بپوشی، چون به تو می گویند عقب مانده!

3 ـ به جبر مد سال ، نمی توانی طبق سلیقه ات عمل کنی و این یعنی شخصیت خودت را دست کم گرفتن! "


این ها را که گفتم نگاهم کرد و گفت: " بخاطر خودم هم که شده، واینکه بگویم خود کم بین نیستم و خودم به سلیقه ام احترام می گذارم، و اینکه کسی حق ندارد به من مدل لباس تعریف کند و من را زیر سوال ببرد، طبق سلیقه ام عمل خواهم کرد..."


فروشنده دهانش باز ماند نگاهی به هردویمان کرد و گفت :" اگر همه مثل شما فکر کنند که دیگر سال به دوازده ماه کسی برای خرید لباس پیش ما نمی آید!"
 




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

دلم جنوب می خواهد مسجد جامع خرمشهر، فکه، طلائبه، آسمان شب های آبادان، کوچه ی منتهی به حوزه علمیه...
آنجا که فرشتگان آروزی دو رکعت نمازش را دارند...
.
.
.
تو به جنوب رفته ای به شلمچه... پشت سیم های خار دارد، وقتی غروب می شود، صورتت را که به خاک گذاشتی یاد من هم باش...
چقدر بغضم نوای حسرت با تو بودن را با سوز سر می دهد...
آنجا شب ها هم آفتابی است...
خورشید ها آرمیده اند...

پ.ن:
یک. وفا وقتی کامنتای چارقد رو دیدم در مورد اون پست معروف کلی به اعتماد به نفسم اضافه شد! حس تواضع دارم الان مثلا!!!
دو. تهران خوبه خلوته دوس دارم برم پارک لاله شاید فردا رفتم...
سه. آخر هفته بر می گردم قم!




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >   
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک