یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:22 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
من برای اولین بار بود که به ایران، همچنین برای اولین بار بود که به نمایشگاه کتاب تهران میآمدم. خیلی ذوق زده شدهبودم. چیزهایی که دیدیم خیلی برایم جالب و تازه بود. من هیچ کجای دنیا از این چیزهای جالب ندیده بودم. ایرانیها برای کتاب و کتابخوانی خیلی ارزش قائلند، طوریکه در مدت برگزاری نمایشگاه از کودک دو ساله تا پیرمرد نود ساله به نمایشگاه میآیند و نمایشگاه خیلی خیلی شلوغ است. ایرانیها، به خصوص مسئولان برگزاری نمایشگاه به آثار باستانی و ویرانه ها خیلی علاقهمند هستند. بطوریکه محل نمایشگاه در مکانیست که بیشتر جاهای آن خرابه و ویرانه است. این کار باعث شده یک حالت نوستالژیک به آدم دست بدهد. یک نکته ی خیلی جالب که در مورد ایرانیها مشاهده کردم این بود که از نظر کتابخوانی خیلی هم سلیقه و هم نظرند. چون من میدیدم در بعضی از غرفه ها هیچکس برای بازدید حضور نداشت ولی بعضی از غرفه ها مملو از جمعیت بود. فقط نفهمیدم چرا غرفه هایی که مسئولش خانم بود این حالت ازدحام را داشت. ایرانیها خیلی آدمهای اقتصادی هستند که به وقت نیز خیلی اهمیت میدهند. این موضوع را در نمایشگاه کتاب به خوبی میتوان مشاهدهکرد. چون خیلی از آنها موقع بازدید وقت را تلف نمیکردند و دریک نگاه کتاب را مطالعه میکردند و در نتیجه آن را نمیخریدند. ایرانیها خیلی با محبتند و همدیگر را خیلی دوست دارند، بطوریکه بعضی از آنها اصلاً کتاب نمیخوانند ولی چون دلشان برای هم تنگ میشود، برای دیدن یکدیگر به نمایشگاه میروند. من این موضوع را از آنجا فهمیدم که بیشتر بازدیدکنندگان به جای اینکه به کتابها نگاه کنند به مردم نگاه میکردند. مترجم من میگفت اکثر آنها به آدمهای باشخصیت بیشتر نگاه میکنند. ایرانیها خیلی خونگرم و اجتماعی هستند. آنها با اینکه همدیگر را نمیشناسند اما خوش و بش و احوالپرسی میکنند. مثلاً من خودم دیدم که چندتا از جوانان ایرانی هنگام بازدید از نمایشگاه به بعضی از بازدید کنندگان میگفتند:” چطوری خوشگله”. من خیلی خوشم آمد. در کشور ما اصلاً از این محبتها خبری نیست. حیف… یک نکته ی جالب که در نمایشگاه کتاب دیدم این بود که ایرانیها بیشتر از اینکه کتاب بخرند، آب معدنی، بستنی و… میخریدند. طوریکه صف بستنی و آب معدنی خیلی شلوغتر از صفهای کتاب بود. این نشان دهنده ی این است که ایرانیها توجه ویژهای به تغذیه و سلامتی دارند. نحوه ی چیدمان کتابها در نمایشگاه خیلی جالب و ابتکاری بود. مسئولان برگزاری نمایشگاه طوری برنامه ریزی کرده اند که برای پیدا کردن یک کتاب با موضوع خاص، بازدید کننده مجبور است اکثر غرفه ها را بازدید کند تا پس از ساعتها بالاخره کتاب مورد نظر خود را پیدا کند. خوبی این روشِ به قول ایرانیها ، این است که بازدید کننده با کتابهای بیشتری آشنا میشود. نکته ی خیلی جالب این بود که بر خلاف ما، مفهوم wc در ایران متفاوت است. زیرا من موقعی که از فردی سراغ غرفه های کتب فرهنگی را گرفتم، او به من آدرس جایی را داد که روی درش نوشته شده بود wc و بعد خندید. تازه آن غرفه خیلی هم شلوغ بود که این نشان میدهد مسئولان ایرانی به فرهنگ خیلی اهمیت میدهند. با این همه توصیفات نمیدانم چرا در پایان نمایشگاه همه در حال ادای احترام به پدر، مادر، خواهر و به خصوص عمه ی مسئولان هستند. مثلاً من خودم دیدم که یکی از بازدید کنندهها گفت:” این کتابها به درد عمه اشان میخورد.” فکر کنم منظورش تشکر از عمه ی مسئول بود. آخیِ… چقدر با محبت. موضوع مطلب : شخصیت, شلوغ, طنز, طنز ایران, غرفه, غلط, مترجم, محبت, مطالعه, نتی آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||