سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 90 مرداد 7 :: 11:22 صبح ::  نویسنده : نویسنده 1

یکی از شاخص‌ترین چهره‌های سینمایی که نامش با ژانر گنگستری گره‌ خورده است جیمز کاگنی است. این ژانر براساس رویکردهایی که در آنها به جنایت پرداخته می‌شود و با خشونت‌های فیزیکی همراه هستند شکل گرفته است. این ژانر غالبا به جنایات حقیقی منتشره در روزنامه‌های دهه 1920 و 1930 (که اصطلاحا دوره تحریم نامیده می‌شد و جنایات شکل و شمایلی سازماندهی شده داشت)‌ معطوف بود درست مثل فیلم‌های وسترن که برگرفته از افسانه‌ها و نقل‌قول‌ها و خاطرات تاریخ آمریکای سال‌های 1870 تا اوایل دهه 1890 است هنرپیشگانی مانند ادوارد جی. رابینسون با بازی در نقش ریکو باندلو در فیلم سزار کوچک و نیز همفری بوگارت جزو بازیگران مطرح این ژانر هستند و در کنار آنها، ضلع سوم این مثلث همان‌طور که در سطر نخست این بند آمد، متعلق به جیمزکاگنی است.
کاگنی در روز 17 جولای سال 1899 در یکی از محلات فقیرنشین نیویورک از پدری ایرلندی و مادری نروژی به دنیا آمد. او برای کمک به معیشت خانواده ناچار بود از همان سنین نوجوانی در رستوران‌ها و سالن‌های بیلیارد کار کند و به تدریج پایش به گروه‌هایی که در خانه‌ها نمایش کمدی اجرا می‌کردند کشیده شد و چند بازی نیز در آنجا تجربه کرد. از همین طریق توانست به نمایش‌های برادوی راه پیدا کند و سرانجام در 26 سالگی در لیست بازیگران نمایش‌های طراز اول این محفل قرار گرفت. یکی از این نمایش‌ها به نام پنی‌آرکد آوازه‌اش به هالیوود رسید و کمپانی برادران وارنر تصمیم گرفت با اقتباس از آن، نسخه‌ای سینمایی تولید کند. به این ترتیب کاگنی به سینما راه پیدا کرد و با بازی در این بازسازی‌ نمایش موزیکال که تعطیلی گناهکاران نام داشت، در سال 1930 نامش را در کنار بزرگان بازیگری آن زمان سینمای آمریکا ثبت کرد. او در این فیلم نقش یک شیاد خرده‌پا را ایفا کرد، اما حضور حرفه‌ای و
پر استعدادش در این کار خیلی سریع اتفاقات بیشتری را برایش فراهم کرد و پس از ایفای چند نقش سرانجام با بازی در نقش یک قاتل خبیث در فیلم دشمن مردم، درخشش سینمایی خویش را رقم زد. او در این فیلم ایفاگر رل تام پاورز است که از کودکی تا دوران جنایتکاری‌اش در آن مرور می‌شود، یک آفتابه دزد که تدریجا تبدیل به یک سارق بزرگ، قاچاقچی و نهایتا قاتل می‌شود و سرآخر هم جنازه سوراخ‌سوراخ شده‌‌اش مقابل در منزل مادرش انداخته می‌شود. فیلم دشمن مردم سرآغاز دورانی بود که در ‌آن سینما به شکل‌دهی وجهه‌ای انسانی به گنگسترها روی آورد و از همین‌رو نمی‌توان آن را یک فیلم گنگستری ساده انگاشت،‌ ضمن آن که این اثر تجلی‌بخش شخصیت سینمایی جیمزکاگنی هم به حساب می‌آید. این فیلم وجهه‌ای را برای کاگنی خلق کرد که در طول 30 سال فعالیت حرفه‌ای او بسیار تعیین‌کننده بود. جیمز کاگنی بعد از دشمن مردم، در آثار دیگری از کمپانی برادران وارنر هم بازی کرد که کم و بیش نقشش واجد همان خصوصیات تام پاورز بود. او در آثاری از قبیل احمق بلوند (1931)‌، قاتل بانو (1933)‌، دزد تابلو (1933)‌ و جیمی خوشگله (1933)‌ هم نقش‌های منفی مانند باج‌گیر را ایفا کرد. سنت شرکت برادران وارنر این بود که هنرپیشگان تحت قرارداد مدام باشند برای همین کاگنی پی در پی در فیلم‌هایی بازی کرد که پرسونای «مرد خشن» برعهده او بود. البته گاه این روند وقفه‌هایی نیز داشت، کما این که در فیلم رژه زیر نور چراغ‌های جلوی صحنه (1933)‌ کاگنی توانایی‌اش را در عرصه رقص و موزیکال نیز آزمود.

کاگنی پس از یک سلسله فعالیت جهت دستمزد بیشتر و نیز کسب نقش‌های بهتر و متفاوت‌تر (که این روند بعدها او را جزو پایه‌گذاران انجمن بازیگران سینمایی آمریکا قرارداد)‌ به دومین نقش شاخص خود در فیلم فرشتگان آلوده چهره (1938)‌ دست یافت. او تا سال 1941 جمعا حدود 38 فیلم اکشن و گنگستری بازی کرد که بسیاری‌ از آنها جزو آثار کلاسیک سینمای آمریکا و جهان به حساب می‌آیند. البته در این مدت او در ژانرهای دیگری نیز مشغول به کار بود از جمله وسترن در فیلم اکلاهماکید (1939)‌، جنگی در فیلم جنگجوی هنگ 69 (1940)‌ و حتی کمدی در فیلم عروس سفارشی رسید (1941)‌، منتها با بازی در فیلم یانکی دودل دندی (1942)‌ که به زندگی جورج کوهن آهنگساز می‌پرداخت، اوجی دیگر را در کارنامه‌اش رقم زد آن سان که با ارائه وجهه‌‌ای متفاوت در امر آوازخوانی و حرکات ریتمیک، هم جنبه تجاری و هم جنبه هنری و زیبایی شناسانه کار را فراهم آورد و در نهایت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای این فیلم مایکل کورتیز به دست آورد. کاگنی که قبلا یک بار در سال 1935 کمپانی برادران وارنر را ترک کرده بود، بار دیگر در سال 1943 به چنین اقدامی دست زد و پس از آن طی 5 سال بعد در 4 فیلم ظاهر شد: جانی دیرتر آمد (1943)‌ درباره مصیبت‌های یک مطبوعاتی شهرستانی،‌ خون بر آفتاب (1945)‌ که در آن کاگنی نقش روزنامه‌نگاری را داشت که در ژاپن اقامت داشت، پیش از حمله معروف پرل هاربر، فیلم کوچه مادلن شماره 13 (1947)‌ با داستانی مستندنما درباره ماموران سرویس استراتژیک ماوراء بحار‌ (OSS) مقیم اروپای جنگ‌زده و فیلم دوران زندگی‌ات (1948)‌ که اقتباسی از نمایشنامه ویلیام سارویان درباره ساکنان بندری بود، اما پس از این 4 فیلم، کاگنی بار دیگر به کمپانی برادران وارنر برگشت. با بازی در فیلم التهاب رائول والش (1949)‌ بار دیگر نامش را با درخشش قرین ساخت. او در این فیلم ایفاگر نقش کدی جارت بود که یک جور به روز شده شخصیت تام پاورز فیلم دشمن مردم به حساب می‌آمد. این فیلم جدا از موفقیت تجاری‌اش، برای منتقدان و تحلیلگران فیلم نیز ارزش پیدا کرد و کاگنی با آن توانست جمله و عبارت «اون بالای دنیا، مادر!» را وارد فرهنگ لغت عامه‌ (Slang) آمریکایی‌ها کند.

طی سال‌های دهه 1950 او با بازی در آثاری مانند فردا ببوس و خداحافظی کن و داستان وست‌پوینت تنوعی به سیر کارنامه هنری‌اش بخشید. در سال 1955 او در فیلم دوستم بدار یا ترکم کن ایفاگر نقش گنگستری شد به نام مارتین اشنایدر که موجبات نامزدی‌اش را برای اسکار فراهم آورد و در فیلم آقای رابرتز هم نقش یک کاپیتان کشتی را به عهده گرفت. او در سال 1957 یک فیلم را هم با نام راه میانبر به جهنم کارگردانی کرد که براساس فیلم تیراندازی برای استخدام ساخته شده بود که البته اثر خوبی از آب درنیامد. در همین سال او در فیلم مرد هزارچهره نقش یکی از بزرگان سینمای صامت (لانچینی)‌ را بازی کرد و در فیلم موزیکال دله‌دزدی نکن (1956)‌ در کسوت مبارزی ایرلندی درآمد. آخرین فیلم او در این دوره از فعالیت اثر پراستقبال بیلی وایلدر با نام یک دو سه (1961)‌ بود که یادگاری و یادمانی پرجلوه از بازی‌اش در این اثر از خود به جا نهاد. کاگنی پس از آن اعلام بازنشستگی کرد و تا سال‌ها بعد جوایز و هدایای زیادی را به پاس فعالیت‌های سینمایی‌اش کسب کرد، از آن جمله، جایزه دستاورد عمر انستیتوی فیلم آمریکا در سال 1974، جایزه بنیاد کندی در سال 1980 و جایزه مدال آزادی (که عالی‌ترین نشان غیرنظامی آمریکاست)‌ در سال 1984/ او البته در سال 1981 نیز در فیلم رگتایم میلوش فورمن هم نقش یک بازپرس پلیس را ایفا کرد. کاگنی سرانجام در 30 مارس 1986 در سن 87 سالگی درگذشت.

نقش‌های این بازیگر بزرگ سینما، با صفاتی از قبیل از خودراضی، سرزنده، ستیزه‌جو و پرتحرک که به پرسوناهای کاراکترهایش اطلاق می‌شد همراه است. او در واقع با بهره‌گیری از تجربیات دوران نوجوانی‌ و جوانی‌اش در محلات پایین شهر نیویورک توانست به تمهیداتی مانند صحبت کردن بریده بریده و نیز زبان بدن جسارت‌آمیز توانایی منحصر به فردی را از خود نشان دهد و پوزخند خاص و ژست مخصوص چهره‌اش ازجمله ویژگی‌هایی است که به نام وی در سینما ثبت شده است.




موضوع مطلب : ضلع سوم,ژانر,گنگستری,



آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک