روزى در مراسم حجّ و طواف کعبه الهى، زنى چون دیگر مسلمانها مشغول طواف کردن بود، در حالتى که دستش از آستین لباسش بیرون و نمایان بود، که ناگاه مرد بوالهوسى – که او نیز مشغول طواف کعبه الهى بود – چشمش به آن زن افتاد و دید که دستش نمایان است، نزدیک او آمد و دست خود را بر روى مُچ دست زن کشید… در این لحظه به قدرت خداوند متعال دست مرد – هوس باز – به دست آن زن – بى مبالات – چسبیده شد؛ و هر چه تلاش کردند نتوانستند دست خود را از یکدیگر جدا سازند. افرادى که در حال طواف بودند، اطراف این زن و مرد جمع شدند و هرکس به نوعى فعالیّت کرد تا شاید دست هاى این دو نفر را از یکدیگر جدا کنند، ولى سودى نبخشید؛ و در اثر ازدحام جمعیت، طواف قطع گردید. و بعد از آنکه ناامید گشتند، فقهاء و قضات آمدند و هر یک به شکلى نظریّه اى صادر کرد:
چون بین آنها اختلاف نظر پیدا شد و نتوانستند این مشکل را حلّ نمایند، به ناچار در جستجوى اهل بیت و فرزندان رسول خدا صلوات اللّه علیهم اجمعین بر آمدند؛ و سؤال کردند که کدام یک از ایشان در مراسم حجّ مشارکت کرده است؟ گفته شد: حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام شب گذشته وارد مکّه شده است؛ و تنها او مى تواند مشکل گشا باشد، پس شخصى را فرستادند تا امام حسین را در آن جمع بیاورد. وقتى حضرت ابا عبداللّه علیه السلام در آن جمع حضور یافت، امیر مکّه خطاب به حضرت کرد و گفت: یابن رسول اللّه! نظر شما درباره این مرد و زن چیست؟ حضرت رو به جانب کعبه الهى نمود و دست هاى خود را به سمت آسمان بلند کرد و دعائى را زمزمه نمود؛ و چون دعاى حضرت خاتمه یافت دست مرد از زن جدا شد. ـ موضوع مطلب : هوس بازی, مجازات, امام حسین(ع), سلیم بن کلب کوفی, عاشورا, انگشت و انگشتر, کربلا, گناه, فساد شنبه 94 آبان 30 :: 12:0 صبح :: نویسنده : seyed
در خبر آمده است که روزى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم با جمعى از اصحاب خود نشسته بودند ناگه شخصى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد: یا رسول الله در فلان خانه مردى و زنى به فساد مشغولند.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: این خبر تو را باید بررسى کنم و آنها را بخواهم ببینم مطلب چیست ؟
چند تن از صحابه که آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، لیکن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم هیچ یک از آنان را اجازه نداند تا اینکه حضرت على (علیه السلام ) خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رسید آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على (علیه السلام ) فرمود:
یا على تو برو و ببین این ماجرا که مى گویند راست است یا نه
امیرالمؤ منین على (علیه السلام ) آمد تا رسید به در خانه ، آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر دیوار داشت تا وقتى که گرد خانه گردید و بیرون آمد چون خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم رسید عرض کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولى هیچ کس را آنجا ندیم .
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را یافت که على (علیه السلام ) نمى خواهد آن دو را رسوا نماید لذا فرمود:
یا على انت فتى هذه الامه یعنى : یا على تو جوانمرد این امتى . موضوع مطلب : پیامبر(ص), حضرت علی(ع), جوانمرد, ج.انمردی, فساد, رسوایی آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||