دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
سلامی که از گل نازکتر و از بند زنجیر محکمتر واز رنگین کمان زیباتر واز چشمه ساران جاری تر و سلامی که قابل شماها را داشته باشد و امیدوارم که پذیرا باشید و از شما خوانندگان این متن می خواهم بپرسم محبت یعنی چه ؟ومعنی کلمه محبت چیست و سوالی است که می پرسم و میگویم و شاید هستند که کسانی که معنی ان را نمی دانند ازمحبت است این کلمه که شاید از بر جسته ترین کلمه تاریخی زبان بشریت باشد محال است دیده هر صاحب نظری را بخود جلب نکند وقلب هر صاحب دلی رااز شور شعف نلرزاند انهای که دلی دارند می دانند تاثیر نفوذ این کلمه در معنای جمله و زندگی تا چه اندازه درخشان جلوه می دهد دلی که به نور محبت وبه صدای عطوفت روشن نگردد ((خانه تاریک ناپاک است )) کاش می شد قلبها را پاک کرد عقده های دشمنی در خاک کرد کاش می شد روزی اندر کوچه ای بر گدای یک نگاه پاک کرد موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
تoiuuuuuuuuu,,,,,,,,,,,,,,kkkkkkkjhhhyyحضرت فاطمهعلیها السلام: إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها؛(1) در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدمهای مادران است. موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
ای مردم، من فاطمه ام و پدرم محمد (ص)
آن هنگام که نور وجود پیامبر اکرم (ص) به خاموشی گرایید و حضرت برای همیشه در جوار حق به آرامش رسید، فاطمه زهرا (س) با تمام وجود تنهایی را حس کرد. با اینکه همسرش علی (ع) و فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در کنارش بودند، جای خالی وجود دلگرم کننده ی پدر را پر نمی کردند.
پیامبر (ص) تا وقتی زنده بود مرتباً به مسلمانان تاکید می کرد که بعد از من به قرآن و عترت چنگ زنید و حضرت علی (ع) را برادر و جانشین خود معرفی می کرد، اما حوادث بعد از رحلت پیامبر به گونه ای دیگر رقم خورد. از طرفی حضرت علی (ع) و یاران صدیق پیامبر (ص) به کار کفن و دفن پیکر پاک پیامبر مشغول بودند و از طرف دیگر ابوبکر و عمر و عده ی دیگری از مسلمانان در سقیفه گرد آمدند و به بهانه ی جلوگیری از آشوب و جنجال و بدون توجه به واقعه ی غدیرخم و سایر وقایعی که در آن پیامبر از جانشینی حضرت علی (ع) سخن رانده بود، ابوبکر را به جانشینی پیامبر و فرماندهی امت اسلام برگزیدند و سپس به مردم اعلام کردند که با ابوبکر دست بیعت بدهند (سبحانی، ص 508). ابوبکر نتوانست از خاندان پیامبر (ص)، یعنی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، بیعت بگیرد. ابوبکر در ربیع الاول سال یازدهم هجری، با نقشه ی عمر، به خلافت رسید (حکیم، ص 148، 152).
پیامبر (ص) تا وقتی زنده بود مرتباً به مسلمانان تاکید می کرد که بعد از من به قرآن و عترت چنگ زنید و حضرت علی (ع) را برادر و جانشین خود معرفی می کرد
ابوبکر بعد از نشستن بر مسند خلافت احدی از خاندان بنی هاشم را در امر حکومت دخالت نداد. حدود ده روز پس از ماجرای سقیفه نیز کسی را فرستاد تا فدک را از وکیل قانونی فاطمه ی زهرا(س) بگیرد. فدک روستایی بود در نزدیکی خیبر که، بعد از جنگ خیبر، اهالی آن پیش قدم شدند و نیمی از درآمد سالیانه و بخشی از املاک خود را به پیامبر (ص) بخشیدند. پیامبر (ص) در زمان حیاتش فدک را به دختر خود، فاطمه (س)، بخشید (آیتی، ص 506؛ سبحانی، ص 273)، اما ابوبکر به این بهانه که فدک جزو اموال مسلمین روایت شده که امام علی (ع) پیش ابوبکر آمد و گفت: «ابوبکر چرا فاطمه را از ارث پدرش محروم کردی؟ فدک در زمان حیات پدر بزرگوارش به مالکیت زهرا در آمده بود».
ابوبکر در پاسخ گفت که این غنیمت متعلق به مسلمانان است و فاطمه هیچ مدرکی دال بر تملک فدک ندارد. حتی با اینکه ام ایمن، دایه ی پیامبر، بر به ارث رسیدن فدک به فاطمه (س) گواهی داد ابوبکر و عمر آن را نپذیرفتند و فدک را از زهرای اطهر (س) گرفتند (حکیم، ص 174- 175؛ سبحانی، ص 275). حضرت زهرا (س) وقتی شنید ابوبکر او را از فدک محروم کرده است رهسپار مسجد مدینه شد و خطابه ای آتشین ایراد فرمود (حکیم، ص 178).
چکیده ی خطبه ی فاطمه زهرا (س) چنین است:
خدا را برای نعمت ها و توفیقاتش شکر و سپاس گفته، او را به سبب مواهبی که به ما ارزانی داشته و نعمت های گسترده ای که به ما عنایت و احسان نموده می ستایم. گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست. خدایی که چشم ها از دیدنش ناتوان بیان اوصافش با زبان محال است. خدایی که بندگان را با قدرت و اراده ی خویش آفرید و مردم را به اطاعت خود دعوت نمود و برای این کار مزد و پاداش تعیین کرد و بر معصیت و نافرمانی کیفر قرار داد. گواهی می دهم پدرم، محمد (ص)، بنده و فرستاده ی خداست. خداوند پیامبر (ص) را برگزید تا فرمانش را تکمیل و حکمش را اجرا کند. خداوند با نور محمد (ص)، پدر بزرگوارم، تاریکی های جهل و نادانی را روشن نمود و ابرهای تیره و تار را از برابر دیدگان مردم برطرف ساخت و آنگاه که پدرم مأموریت خود را انجام داد، خداوند وی را با نهایت محبت و به اختیار خود وی به پیشگاه خود خواند. درود و سلام و رحمت و برکات خدا بر پدرم باد. آنچه که حضرت رسول (ص) پس از خود به جا گذاشته کتاب ناطق خداو قرآن صادق است که از طریق آن می توان به دلایل روشن الهی رسید. ای مردم، ایمان داشته باشید که خداوند ایمان و نماز، زکات، روزه، حج، عدالت، امامت، جهاد، صبر و شکیبایی، امر به معروف، نیکی به پدر و مادر، صله ی ارحام، قصاص، وفا به نذر، جلوگیری از کم فروشی، نهی از شراب خواری، پرهیز از تهمت، ترک دزدی، تحریم شرک را بر شما واجب گرداند تا در راه عبودیت و بندگی خدا قدم بردارید و مسلمان از دنیا بروید.
ای مردم، من فاطمه ام و پدرم محمد (ص) است. او پدر من بود نه پدر شما، برادر پسرعموی من بود نه برادر مردان شما. او در طی سال های بسیار با خرافات و بت پرستی در سرزمین حجاز جنگید و تمام رنج ها و دشواری ها را در راه خدا تحمل کرد و آنگاه که خداوند امر کرد سرای پیامبران خویش ر اعلیحضرت برای رسول خدا (ص) برگزیند، ناگهان آثار نفاق و دورویی میانتان پدیدار شد و گمراهان جنجال و هیاهو کردند. شیطان شما را فریب داد و آن هنگام که هنوز پیکر پاک پیامبر خدا (ص) به خاک سپرده نشده بود، شتابزده شتر خلافت را در اختیار گرفتید و آتش فتنه ها را دامن زدید. ندای شیطان گمراه گر را قبول کردید و برای منزوی ساختن خاندان رسول خدا (ص) و فرزندان او هر کاری کردید.
شما اکنون مدعی هستید که ما از پیامبر (ص) چیزی به ارث نمی بریم. ای فرزند ابوقحافه (ابوبکر) آیا در قرآن آیه ای است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟ اگر چنین است دیدار من و تو در قیامت، که در آن روز بهترین داور خداوند است و شاهد آن حضرت رسول (ص). ای یاوران اسلام، چرا حق مرا و فرزندان مرا نادیده می گیرید؟ شگفتا ای مردم! آیا رواست که ارث من، فاطمه بنت محمد(ص)، پایمال شود و شما دم برنیاورید؟! به هوش باشید! شما را می بینم که به سمت رفاه و آسایش رفته اید. کسی را که برای سرپرستی و اداره ی امور مسلمانان از همه شایسته تر بود از صحنه دور کردید و خود در گوشه ی خلوت به تن پروری و آسایش رو آوردید.
اکنون این مرکب خلافت و آن هم فدک، همه از آن شما! آن را بگیرید و رها مسازید، اما پشت این مرکب زخم و کف پایش شکافته است و با آن نمی توانید خود را به سر منزل مقصود برسانید. من دخت پیامبری ام که شما را از عذاب سخت الهی بیم داد. اکنون هر چه از دستتان برمی آید انجام دهید. ما نیز به وظیفه ی الهی خود عمل خواهیم کرد. شما منتظر باشید و ما نیز در انتظار خواهیم بود (حکیم، ص 179،181،183،185- 197).
بعد از این خطبه ی آتشین، مجلس آشفته شد و صدای ناله و فریاد مردم از هر سوی مسجد پیامبر برخاست. ابوبکر و عمر در صدد فریب دادن مسلمانان و آرام کردن دخت رسول خدا (ص) برآمدند و با نیرنگ عمر مردم متفرق شدند. حضرت فاطمه (س)، پس از به پایان رساندن سخنانش، بر سر قبر مطهر رسول خدا (ص) رفت و آن قدر گریست که لباسش از اشک دیدگان تر شد. بعد از مدتی، حضرت فاطمه (س) اعلام کرد که رابطه اش را با خلیفه قطع می کند و گفت: «تا زنده ام کلمه ای با تو (ابوبکر) سخن نخواهم گفت» همو، ص 208). این حرکت دخت رسول اکرم (ص) بر خلیفه ی مسلمین بسیار گران آمد؛ زیرا از اعتبار وی در نزد مردم می کاست. مبارزه ی سیاسی حضرت فاطمه (س) برای گرفتن اموال خود از ابوبکر مقدمه ای بود برای اعتراض او به مسئله ی اصلی، یعنی خلافت، تا مردم بدانند لحظه ای که از علی (ع) روگردان شده، به ابوبکر روی آوردند دچار لغزش و خطا شده اند و با قرآن به مخالفت برخاستند (همو، ص 198- 199).
منبع : فرهنگ و تمدن اسلام و ایران - دکتر علی اکبر ولایتی موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
محوریت حضرت زهرا (سلام الله علیها)<\/h1>
به تواتر در کتب شیعه و اهل تسنن نقل شده است که رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها فرمودند: «فاطمة بضعة منی یغضبنی من أغضبها و یسرنی من سرها و ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها» فاطمه(علیهاالسلام) پاره تن من است، هر کسی که او را ناراحت و غضبناک کند، مرا ناراحت و غضبناک کرده و هر کس که او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. بدرستی که خداوند به خاطر ناراحتی و غضب او، غضبناک میشود و به خاطر خوشحالی او، خوشحال میگردد. همان گونه که از متن حدیث شریف بر میآید رضایت و خشنودی حضرت زهرا(علیهاالسلام) رضایت و خشنودی خدا و رسولش است و ناراحتی و غضب آن حضرت، ناراحتی و خشم خدا و رسول او میباشد، از آنجا که هر انسانی حالات مختلفی دارد و در هر ساعت دستخوش تحولات گوناگون است، معقول نیست که در تمام لحظات زندگی با وجود آن همه دگرگونیها همیشه و همه جا مورد توجه خدا بوده و رضایش رضای خدا و غضبش، غضب خدا باشد، مگر آن که آن شخص دارای عصمت باشد. زهرای مرضیه (علیهاالسلام) محور خشنودی و غضب خدا بود. در حدیث دیگری از رسول الله نقل شده است که: «فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. این احادیث با تعابیر مشابه در کتب صحیح مسلم، صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل، صحیح ابی داوود و ... - که همگی از کتب معتبر اهل سنت هستند - آمده است. اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است. «فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است؛ هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
اما تسلیم مطلق نسبت به حب و بغض، خشنودی و غضب خداوند، مقامی خاص است که این مقام، مخصوص برترین مخلوقات خداوند روی زمین است. احادیث فوق دال بر این است که منشأ خشنودی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نفس ایشان نیست، بلکه منشأ آن خداوند تبارک و تعالی است.
احادیث فوق به این مفهوم است که خداوند متعال از خشنودی فاطمه(علیهاالسلام) خشنود و از غضب او غضبناک میشود و این مقامی بالاتر از آن است که فاطمه(علیهاالسلام) از خشنودی خدا خشنود، و از غضب خدا، غضبناک شود. خداوند متعال در قرآن و در آیه 81 سوره طه میفرمایند: «وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی»؛ و هر کس که مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد. آیه فوق بیانگر آن است که خشم خداوند متعال خواری و هلاکت را در پی دارد و هر کس که موجبات خشم خدا را فراهم آورد، در آخرت به هلاکت خواهد افتاد و ذلیل خواهد شد. و نیز در ترجمه آیه 57 سوره احزاب میخوانیم: «و هر کسی که خدا و رسولش را بیازارد، لعنت خدا بر آنان در دنیا و آخرت است و خدا بر آنان عذابی خوار کننده آماده کرده است.» از آیه فوق نیز بر میآید که آزار دهنده خدا و حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) عذابی خوار را در پی دارد و چون آزار حضرت رسول در گرو آزار حضرت صدیقه طاهره(علیهاالسلام) است، در نتیجه هر کس که حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را آزار دهد، عذابی خوار کننده در دنیا و آخرت برایش وعده داده شده است. حال ذکر چند روایت را در کتب اهل سنت بخوانید: - بخاری(از علمای حدیث اهل سنت) در روایت صحیحی از عایشه آورده است که او میگفت: «فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول الله غضبناک شد و از - یکی از صحابه - روی برگرداند، بعد از آن طولی نکشید که درگذشت.»( صحیح بخاری، ج4،ص41) - بیهقی(از علمای بزرگ اهل سنت) در کتاب «سنن الکبری»، ج6، ص300 نقل میکند: «حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر ابوبکر غضب کرد و خشمناک شد، از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا این که وفات یافت و علی(ع) او را شبانه دفن کرد. - ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه»، ج6، ص50 نقل میکند: «صحیح نزد من آن است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود وفات نمود و بدرستی که او وصیت کرده بود که آن دو بر وی نماز نخوانند.» موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
چرا پارهی تن بود؟<\/h1>
بسیار شده است که حدیث مشهور «فاطمهُ بضعهٌ منّی» را شنیدهایم. آیا تاکنون اندیشیدهاید که چرا حضرت زهرا(علیهاالسلام) پاره ی تن پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود؟!! پرده داری نه پرده دری! اسلام بر محور حیا و پرده داری است که امری فطری و ما به الامتیاز انسان از حیوان است. در بسیاری از احکام و عبادات الهی تأکید شدیدی بر پرده داری مؤمنان شده است. این مسأله تا جایی اهمیت دارد که از پیرزنان نیز که دیگر امیدی به ازدواج ندارند هم عفت و پرده داری خواسته شده است و حیا را برای آنها بهتر میداند! در حدیثی شریف از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل است که ایشان در جمع اصحاب سوالی را مطرح نمودند که بهترین زنان چه کسی است؟ امیرالمومنین(علیهالسلام) این پرسش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را در منزل در نزد حضرت زهرا(علیهاالسلام) مطرح نمودند و حضرت فرمودند: بهترین زنان کسی است که به مرد نامحرمی نگاه نکند و مرد نامحرمی نیز او را نبیند. وقتی امیرالمومنین این پاسخ نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگو فرمودند حضرت فرمودند: أنّها بضعَهٌ منّی. او پارهی تن من است!
پارهی تن پیامبر(صلی الله علیه و آله)در جای دیگری که پیامبر از این تعبیر درباره حضرت زهرا (علیهاالسلام) استفاده نمودند و ایشان را پاره تن خویش نامیدند داستان آن مرد نابینایی است که حضرت زهرا (علیهاالسلام) با علم به نابینایی او خود را میپوشاند و علت امر را نیز آن میدانند که گرچه او مرد نابینایی است اما من بینا هستم و او را میبینم و نیز او رایحه و بوی مرا میتواند استشمام نماید. در این موضع نیز پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: أشهد أنّکَ بضعَهٌ منّی. با توجه به روایات شریفهای که وجود دارد معلوم میشود روایت مشهور: فاطمة بضعة منی: فاطمه (علیهاالسلام) پاره تن من است، که از قول رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مکرراً نقل گردیده است مربوط به مواضعی است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) روی پرده داری و عفت و حیا تأکید مینمودهاند. نزدیکترین حالت زن به خداحضرت زهرا(علیهاالسلام) در روایت شریفی در مورد نزدیکترین حالت زن به خداوند متعال فرمودند: آن حالتی که او خود را از نامحرم میپوشاند؛ نزدیکترین حالت به خداست. در این موضع نیز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با شنیدن پاسخ حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمودند: إنّ فاطمه بضعَةٌٌ منّی.
مواضع قول پیامبر (صلی الله علیه و آله)با توجه به روایات شریفهای که وجود دارد معلوم میشود روایت مشهور: فاطمة بضعة منی: فاطمه (علیهاالسلام) پاره تن من است، که از قول رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مکرراً نقل گردیده است مربوط به مواضعی است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) روی پرده داری و عفت و حیا تأکید مینمودهاند. این نکته وقتی اهمیت به سزایی مییابد که توجه شود پارهی تن پیامبر بودن به چه معناست. کسی پارهی تن پیامبر است که همچون او میاندیشد و عمل میکند و گفتار و کرداری هماهنگ و همانند او دارد. حضرت زهرا(علیهاالسلام) با تأکید بر عفت در میان زنان به امر مهمی اشاره فرمودند که جوهره و عصارهی دین پدر بزرگوارشان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است. در واقع پردهداری که اصل بنیادین در اکثر عبارات و احکام الهی است و تأکید بر حیا و عفت که عامل قوام و رشد جامعه و مسلمین است، از اصولی اساسی در دین اسلام شمرده می شود که عدم توجه به آن سبب از میان رفتن دین و دین داری می گردد! حضرت زهرا(علیهاالسلام) که کردار و رفتار و گفتاری چون رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دارد این مسئلهی اساسی را اشاره کرده و بر آن پافشاری دارند. بنابراین حضرت زهرا(علیهاالسلام) پارهی تن پیامبر است و به ذعان خود رسول راستگو با حیاترین و با عفتترین بندگان الهی است. نتیجهگیری: <\/h2>
مواضعی که پیامبر حضرت زهرا(علیهاالسلام) را پارهی تن خود می دانند از مهمترین مسائلی هستند که میتواند به عنوان الگو برای زندگی فرد فرد ما مورد استفاده قرار گیرد. رادفر- کارشناس ارشد فلسفه اسلامی موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:43 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
فرا رسیدن سال نو را به همه دوستانم وبه همه وبلاگ نویسان عزیزم تبریک عرض میکنم ( البته پیشاپیش ) *** هلال ابروی دلبر مرا چو در نظر امد *** *** بیار باده که ساقی مه صیام سرامد *** *** بس مبارزه کردیم با غم شب هجران *** *** هزاران شکر که ظلمت تمام شد سحر امد *** *** هزاران بوسه ربودم ز لعل لبت شکر نشین *** *** نه سیر شد دل زارم نه او بشکوه در امد *** *** مرا چو بر در خود دید خنده کرد بحالم *** *** بگفت در بگشائید یار در بر امد *** سرسبزی بهار دوستی مهربانیت پیشکش به همه بازدید کنندگان وبلاگ نوری چای _بیجار تقدیم می کنیم موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
لالا لالا لالا، گل لاله موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
حرفهایی دارم و میزنم ولی ولی وقتی می گویم کسی باور نمیکند نمیدانم چرا شاید فکر می کنند ما از پشت کوه امده ایم که از هیچ چیز خبر نداریم تا به حال نه کتابی خوانده ایم نه مسافرتی رفته ایم نه خبری شنیده ایم نه فیلمی نگاه کرده ایم با کسی جز هم مسلکان خود معاشرت نداشته ایم فکر می کنند فقط چهارتا ادم دور خود را دیده ایم و بس دور از جان خر گمان می کنند ما هم مانند همان حیوان سرمان مدام در آخور خودمان است کسی هم دورمان بیایید به راحتی جفتک می زنیم چرا؟ چون مثل ما فکر نمی کنند! ولی وقتی بر چسب طلبه بودن را از روی خود بردارم و به اسم روشنفکر جلو بیاییم اینقدر حرفم خریدار پیدا میکند که نگوو .............................. امروز با شخصی در کامنت دانی یکی از وبلاگ هایم سر موضوعی بحثم شد، برای من مثال از فیلم های هالییودی و کتاب های ... مثال می آورد، وقتی می گفتم دیده ام و خوانده ام، به راحتی گفت تو دروغ می گویی! مگر طلبه هاهم این کتابها و فیلم ها را می بینند؟!... یا تو طلبه نیستی ، یا اگر هستی شخصی هستی مثل سروش! باورش نمی شد، من هم در جواب به او گفتم، هم ما می بنیم و هم شما، ولی فرق من با تو این است که تو به قصد لذت می بینی و من به قصد نقد، درس و با خبر شدن از نحوه عملکردهای آنان، می بینم و نقد می کنم و برای دیگران به تصویر می کشم که آنها با تولید این محصولات چه اهدافی را دنبال می کنند. ما نه منگول هستیم و نه از تیمارستان در رفته، ما هم انسانیم و روی همین کره ی خاکی نفس می کشیم، نه متحجریم مثل مفتی های عربستان و نه اینقدر بی چفت و بست هستیم مثل لائیک ها. موضوع مطلب : دوشنبه 89 اردیبهشت 27 :: 10:42 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
توی مدرسهی ما (جامعه الزهرا) استادها درس میدهند و میگویند بخوانید و بعد درس میپرسند و امتحان میگیرند. نقطه مقابل این دعواهای خوب، دعواهای بد است که در اصطلاح به آن «مراء» میگویند. شاید بعداً از آن هم قصهای تعریف کردیم. اگرنه از جوینده تقاضا میشود با سرچ، به کنجکاویت خود پاسخ گوید! موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
|||||||||