![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:1 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
ب. کاوش جهت فهم پیام قرآن و نسخههای متعدد درمانی آن. (ترتیل معنوی)
طرح سؤال: روش کاوش جهت فهم پیام قرآن «طرح سؤال از ترجمة آیات» میباشد. طرح سؤال، نقش اساسی در تمرکز و جهتدهی فکر در امر تدبر و انگیزهای قوی برای پیگیری آیات میباشد و اساسا ذهنی که سؤالات مشخصی ندارد تا که نیازهای فکری و روحیاش پاسخ بگیرد، انگیزهای برای تدبر در آیات نخواهد داشت.
(1) دقت در ترجمههای معتبر:ادامه مطلب... موضوع مطلب : ![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:1 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
تذکرات مهم:
1 ـ آنها که بخواهند در مرحلة عمومی تدبر که این مطلب عهدهدار آن بود عمیقتر و بهتر عمل کنند لازم است به چند کلید علمی و چند اصل اساسی تدبر دقت داشته باشند که ذیلا آنها را مطرح میکنیم.
کلیدهای علمی(خاص)
چند اصل اساسی در حوزة محتوای قرآن:
قرآن برای مردم نازل شده است و آنان مخاطب پیامها و دستورالعملهای قرآن میباشند نظری گذرا بر خطابهای «یا بنیآدم» «یا معشر الجن و الانس» «یا أیها الناس» و ... به روشنی این سخن را تأیید میکند. قرآن مسئولیت هدایت تمام بنیآدم را تا روز قیامت بر عهده دارد و در مقابل مردم مسئولیت تبعیت و اطاعت را باید به گردن بگیرند. این مسئولیت دو طرفه در کنار خطابهای مستقیم به ناچار قابل فهم بودن خطابها را مطرح مینماید.
قرآن کریم در عین قابل فهم بودن خطابهایش برای اقشار مردم، قرین دائمی عترت میباشد. از این رو این دو سرمایة گرانبها، دو چهرة یک حقیقت میباشند که نباید میان آنها جدایی افکند. از آنجا که تدبر گستردة در قرآن علاوه بر طهارت فطری، نیازمند آشنایی با روشهای صحیح تدبر و قبل از آن، اصول اساسی تدبر میباشد و از طرحی فهم قرآن مراتب بیشماری دارد و مردم نیز از فهم یکسان و دور از آلودگی برخوردار نیستند و ... پس به ناچار باید در فهم قرآن از معصومین (علیهم السلام) یاری جست که به حقیقت قرآن، دست یافتهاند و تمام مراتب فهم آن را طی کردهاند تا اصول تدبر و روشهای آن را به ما بیاموزند. ضرورت وجود مرشدی معصوم در ارتباط با کلام خدا با توجه به انحرافات عظیم، پدید آمده در تاریخ فهم قرآن، ما را از توضیح بیشتر بینیاز میگرداند. شأن معصومین در ارتباط با قرآن نسبت به ما گسترده است که علاقمندان را به فصل سوم کتاب «پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن» رجوع میدهیم.
قرآن با همین الفاظش از جانب خدا بر قلب پیامبر به وحی نازل شده است و این مرتبة لفظی، تنزل آن حقیقت ملکوتی قرآن میباشد که در پیشگاه خداست: «بیشک ما آن را به صورت قرآن عربی قرار دادیم شاید که شما تعقل نمایید و به یقین آن در حالی که مرجع کتاب در پیشگاه ماست به راستی بسیار والا و فرزانه است.» (زخرف / 3و 4)
نظم و چینش قرآن نیز به امر الهی صورت گرفته است چنانکه قرآن خود بر این معنی تصریح دارد. «... و ما آن را به نحو خاصی چیده و انتظام بخشیدهایم.» این نظم و چینش نه تنها در محدودة آیات هر سوره بلکه در ارتباط با چینش سور نیز مطرح است چینشی که از سورة فاتحهالکتاب آغاز و به سورة ناس ختم میگردد.
قرآن خورشید جاری در بستر زمان میباشد که همة مکانها و زمانها را تا قیامت در هنگام نزول مد نظر داشت چرا که احاطه و نظارت خداوند بر گذشته و حال و آینده میباشد از این رو، پیام قرآن مقید به هیچ مکان و زمانی حتی مکان و زمان نزول خود آیات نمیباشد در غیر این صورت قرآن نمیتوانست برای آیندگان پیامی داشته باشد:
«و اگر آیه هرگاه در خصوص قومی نازل شود سپس آن قوم بمیرند، آیه نیز بمیرد، که بیشک از قرآن دیگر چیزی باقی نخواهد ماند و لیکن قرآن از اول تا آخرش جریان دارد مادامی که آسمانها و زمین استمرار دارند و برای هر قومی آیهای است که آن را تلاوت مینمایند.» (امام باقرu، ص 73، المیزان)
موضوع مطلب : ![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:1 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
چند اصل اساسی در حوزة متدبر در قرآن:
اصول اعتقادات سالم همچون آینهای شفاف است که ما را به حقیقت پیام قرآن راهنمایی میکند و برعکس اصول اعتقادات فاسد همچون عینکی تیره و تار است که از درک حقیقت پیام قرآن انسان را محروم میکند.
این اصل از مهمترین اصول اساسی در شخص متدبر است که در صورت فقدان آن انسان از هدایت قرآن محروم میگردد. این پاک طلبی و حقیقت جویی جلوة بارزش عشق به خدا و عشق به آخرت میباشد ولو شخص متدبر هنوز به اسلام نگرویده باشد.
«و این کتابی است که آن را فرو فرستادیم. و بسیار با برکت است ... و کسانی که به آخرت عشق میورزند به آن ایمان میآورند.» (سورة انعام آیة 93)
در کنار تمام شیوهها، ابزار و اصول تدبر «اصل مشورت» نقش مهمی را در سلامتی برداشت و پرورش قدرت تفکر و خلاقیت شخص متدبر در قرآن ایفا میکند و ضامن حفظ انسان از فرو غلطیدن در ورطة هولناک تفسیر برأی و انحرافات و بدعتهای حرام میباشد. نکتة مهمی که در امر مشورت باید بدان عنایت نمود، صلاحیت شخص مشاور و مستند رأی مشورتی او میباشد. نکتة دیگر آنکه چون مشاورین ما معصوم نیستند با وجود سند قرآنی ـ حدیثی رأی آنان، نباید به یک مشاور اکتفا کرد. بلکه بخصوص آنجا که امر مهمی در کار است با مشاورین با صلاحیت متعددی باید مشورت نماییم. نکتة دیگر آنکه حتی وجود مقدس امام معصوم اصرار داشتند که تعبدا سخن آنان را نپذیریم بلکه به سند قرآنی سخن توجه نماییم و سپس با بصیرت براساس دلیلی محکم بیان معصومu را قبول نماییم.
«اذا حدثتکم بشیء فاسئلونی من کتاب الله» (امام باقر)
آیات قرآن جلوههای بسیاری از حقایق را در باطن خویش پنهان نموده است و هر کس به میزان صلاحیت علمی و معنوی به حقیقت یا حقایقی چند از آیه یا آیات پی میبرد و این معنی به کسی اختصاص ندارد بلکه قرآن سفرة گسترده کریمانهای است که خداوند همه را به تناول از آن دعوت نموده است پس هر کس که آهنگ قرآن نماید و ابراز گرسنگی کند به میزان صلاحیت معنوی در کنار مقدار صلاحیت علمی از سفرة قرآن تناول خواهد نمود. از این رو نباید خود را حقیر و فکر خویش را محدود نمود و در برابر فهم و برداشت افراد صاحب رأی و شخصیتهای برجستة علما و فقها از آیات حالت تسلیم محض گشت و از تدبر مستقیم در آیات با ابزار و اصول و شیوههای تدبر خودداری نمود. «خلاقیت و ابتکار» در کشف نکاتِ بکر آیه از عادت به روش صحیح تدبر و توجه به حیات بخش بودن و طراوت همیشگی آیات و پرباری و دقیق و ظریف بودن کشف پیام آیه ناشی میشود. خطر انحرافات فکری و بدعتهای حاصل از جسارتهای بیضابطه را مشورت مستمر با اهل نظر و صاحبان صلاحیت علمی، مرتفع مینماید که قبلا در مورد آن توضیح دادیم.
2 ـ نمونة عملی تدبر: به عنوان الگو از مرحلة طرح سوال به تدبر در آیات اولیة سورة حمد با توجه عقلانی در محتوای ترجمه (خرمشاهی) میپردازیم. «بسم الله الرحمن الرحیم» طرح سؤال: 1 ـ چرا دو صفت «بخشنده و «بخشایشگر» (رحمان و رحیم) در کنار هم و به دنبال یکدیگر آمده است؟ 2 ـ چرا این دو صفت در کنار نام «الله» ذکر میشود و از صفات دیگر خداوند نام برده نمیشود؟ 3 ـ چرا خداوند با لفظ «الله» در این آیة معرفی میگردد و نامهای دیگر مثل «پروردگار» «رب» و ... بکار برده نمیشود؟ 4 ـ مگر خداوند شیء یا جسم است که «اسم» داشته باشد؟ 5 ـ فرق «بخشنده» و «بخشایشگر» (رحمان و رحیم) چیست؟ 6ـ چرا فقط 2 صفت آورده شده است؟ 7 ـ چرا این جمله در اول تمام سورهها تکرار میشود؟ 8 ـ معنای «الله، رحمن، رحیم» با توجه به ترجمههای معتبر چیست؟ و ... «الحمد لله رب العالمین» 1 ـ معنای «حمد، رب، عالمین» با توجه به ترجمههای معتبر چیست؟ 2 ـ چرا لفظ «حمد» برای ستایش بکار برده شده است؟ 3 ـ چرا ستایش را مختص خداوند قرار داده است؟ 4 ـ منظور از ستایش خداوند چیست و به چه وسیلهای میتوان آن را انجام داد؟ 5 ـ چرا بعد از اینکه با نام خداوند سوره آغاز میگردد از او ستایش میشود؟ 6 ـ چرا به جای «رب» (پروردگار) صفات دیگر نیامده است؟ 7 ـ آیا لازم بود هم «الله» گفته شود و هم «رب العالمین»؟ 8 ـ چرا خداوند را در برابر «عالمین» ستایش می کند مگر عالمین دارای چه مقامی هستند؟ 9 ـ چرا گوینده این جمله مشخص نیست؟ موضوع مطلب : اوّلین شب جمعهی ماه رجب را لیلة الرَّغائب ( شب آرزوها )میگویند. یا علی... ملتمس دعای خیر شما... موضوع مطلب :
دیروز که سر رو شونه ی من داشت گریه می کرد ،بهش گفتم تو بلاگش چی نوشتم. گفت: برو بگو مادر پرواز کرد تا خدا ... و بخواه که برای شادی روحش فاتحه بخونن. برای شادی روحش صلوات.
باتشکر.نسیم. آرزومند آرزوهات
موضوع مطلب : سلام من نسیم هستم ،مدیر وبلاگ ترنم. خب ! دیروز یکی مثل همه از من خواست تا یه پست بذارم و از شما خوبا بخوام برای خوب شدن مامانش دعا کنید... اما دیروز وقت نکردم... فکر نمی کردم دیر بشه!!! حالا اومدم که : ازتون بخواهم با ذکر یه صلوات ،برای آرامش روح مادرش دعا کنید. متاسفم. زندگی بی پایان است و عشق ابدی؛ و مرگ تنها یک افق است ؛ و افق ، چیزی جز محدوده ی دید ما نیست. موضوع مطلب : به نازم به ناز اشک که در اوج همه چیز است.در اوج شکوفه های آرزوهایم و در اوج سوزهای دلم که در هر دو مرا به قادر متلقم نزدیک می کند.و مرا رها می سازد از پستی ها...از در بند بودن... از دنیایی بودن. چه شیرین است آزاد بودن وپرواز کردن تا اوج خدا. سپاسگذارم از او که در باروری آرزوهایم باز هم با من همراه شد و احساس زیبای با خدا بودن را در وجودم زنده کرد. سپاسگذارم از او که قلبم را آینه وار سیقل داد تا مامن امنی باشد برای حضور ایمان و این سرآغازی است برای حضوراو که سر چشمه ی همه ی این احساس زیباست. نه... من به اشک نمی نازم من به تو می نازم که این چنین آن را در نهادم نهادی که در هر شرایطی از فراز و نشیب زندگی ام حضور همیشگی تو را یادآور شود و من به این باور برسم که تنها نیستم چرا که خدایی هست که جبران تمام نداشته هاست...... موقعی که مادرم پیش خدا رفت تموم شدم... دنیا دیگه واسم ارزش نداشت....اما خدا کاری کرد که حالا باز سرشار از عشقم... وبرای داشتن فرداهای بهتر تلاش می کنم... دوستای خوبم یه خواهش واسه همه ی اونایی که دستشون از دنیا کوتاه شده یه فاتحه بخونید... یاعلی... ملتمس دعای خیر شما...موضوع مطلب : سلام راجع به اون سوالی که مگر ما بیماریم، میخوام یه مثال بزنم شاید برامون راحتتر مساله حل بشه. شما وقتی یه وسیله برقی میخری، توی کارتونش حتما یه دفترچه راهنما گذاشتن که آقا این کولر این دگمه اش اینکارو می کنه، اون قسمتش مربوط به فلان کاره،اگر اینطوری که ما میگیم ازش استفاده نکنی زودتر از موعد انقضاش خراب میشه و و و... حالا به خودت فکر کن،واقعا میدونی از کجا اومدی،کجا میخوای بری،چجوری باید بری،چکار کنی بهتهره،از کدوم راه بری راحتتر و کم دردسرتره،از خودت چجوری باید استفاده کنی؟،و و و ... من میگم بیماری ما همین جهلمون به خودمونه. البته عقل و علوم هم سرجاشون باید در موردش بحث کرد و رابطشون با وحی رو مورد کنکاش قرار داد. به نظر من قرآن دفترچه راهنمای ما انسانهاست که قدم به قدم باید طبق دستوراتش جلو بریم تا به مقصود برسیم. البته این حرفا برای اونی خوبه که براش مهم باشه که چجوری باید زندگی کنه،اونی که بجز ظاهر این زندگی و روزمرگی و صبح و شب کردن،به چیز دیگه ای فکر نمیکنه این حرفا بدردش نمیخوره. موضوع مطلب : «و همواره از این قرآن آنچه را که مایه شفا و رحمت برای مومنین است نازل میکنیم.»(اسراء??)
مگه من و تو بیماریم که قرآن برای شفا دادن ما نازل شده است؟
موضوع مطلب : ![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:1 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
سلام امیدوارم از مطالب تدبر در قرآن خسته نشده باشی.
میدونی اگر کسی بخواد از قرآن بعنوان یک طبیب استفاده بکنه و به عبارت دیگه قرآن را وارد متن زندگیش بکنه لازمه اش چیه؟ لازمه طبابت یک طبیب?عمل به دستورات اوست و این میسر نمیشه مگر با ایمان و اعتقاد قطعی به طبیب. من و قتی درخود بیماری و جهلی نبینم و درد و مرضی نشناسم?نیازی به قرآن نخواهم داشت و رجوعم به قران بی معنا خواهد بود. دیدی یه موقعایی آدم از خوندن قرآن زده و خسته میشه! این بخاطر همینه که ما اولا درک نکردیم که مریضیم و احتیاج به درمان داریم و بعدش درک نکردیم که قرآن است که شفا بخش و درمانگر و طبیب قطعی ما است. تازه اگر خیال کنیم طبیبای دیگه هم میتونن برای ما کاری کننن باز هم نمیتونیم از طبابت قرآن استفاده کنیم. وقتی بدونی مریضی تو رو فقط یک دکتری در اصفهانه که میتونه درمان کنه نه دکترای تهران و شیراز ?اونوقته که حتما به دستورای دکتر اصفهانیه گوش میدی و عمل می کنی ولی اگر بدونی چند تا دکتر هستند که میتونن درمانت کنن اونوقته که به حرف هیچکدوم درست عمل نمیکنی. خدا به همه ما درک قرآن و شفا بخشی و استفاده از این طبیب منحصر به فرد را عنایت بکند انشاء الله. موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||