یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:23 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی آب گرفتار شد. او پاسخ داد: یک زندگی در خطر بود. موضوع مطلب : آزاد, بچه خوک, بچه خوکی, جلسه, جوی, خطر, دقیقه, زندگی, سنا, طنز, یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:23 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
سه تا پسر درباره پدرهایشان لاف می زدند: موضوع مطلب : تعطیل, تیر, خونه, دونده, سریعترین, ســــرعـت, شلیک, شکارچی, طنز, یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:22 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
حکایت شرلوک هلمز ! … شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت: “واتسون! تو احمقی بیش نیستی! نتیجه ی اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند” موضوع مطلب : , شب, شرلوک هلمز, صحرانوردی, طنز, طنز ایران, فیزیکی, محاذات قطب, یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:22 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
من برای اولین بار بود که به ایران، همچنین برای اولین بار بود که به نمایشگاه کتاب تهران میآمدم. خیلی ذوق زده شدهبودم. چیزهایی که دیدیم خیلی برایم جالب و تازه بود. من هیچ کجای دنیا از این چیزهای جالب ندیده بودم. ایرانیها برای کتاب و کتابخوانی خیلی ارزش قائلند، طوریکه در مدت برگزاری نمایشگاه از کودک دو ساله تا پیرمرد نود ساله به نمایشگاه میآیند و نمایشگاه خیلی خیلی شلوغ است. ایرانیها، به خصوص مسئولان برگزاری نمایشگاه به آثار باستانی و ویرانه ها خیلی علاقهمند هستند. بطوریکه محل نمایشگاه در مکانیست که بیشتر جاهای آن خرابه و ویرانه است. این کار باعث شده یک حالت نوستالژیک به آدم دست بدهد. یک نکته ی خیلی جالب که در مورد ایرانیها مشاهده کردم این بود که از نظر کتابخوانی خیلی هم سلیقه و هم نظرند. چون من میدیدم در بعضی از غرفه ها هیچکس برای بازدید حضور نداشت ولی بعضی از غرفه ها مملو از جمعیت بود. فقط نفهمیدم چرا غرفه هایی که مسئولش خانم بود این حالت ازدحام را داشت. ایرانیها خیلی آدمهای اقتصادی هستند که به وقت نیز خیلی اهمیت میدهند. این موضوع را در نمایشگاه کتاب به خوبی میتوان مشاهدهکرد. چون خیلی از آنها موقع بازدید وقت را تلف نمیکردند و دریک نگاه کتاب را مطالعه میکردند و در نتیجه آن را نمیخریدند. ایرانیها خیلی با محبتند و همدیگر را خیلی دوست دارند، بطوریکه بعضی از آنها اصلاً کتاب نمیخوانند ولی چون دلشان برای هم تنگ میشود، برای دیدن یکدیگر به نمایشگاه میروند. من این موضوع را از آنجا فهمیدم که بیشتر بازدیدکنندگان به جای اینکه به کتابها نگاه کنند به مردم نگاه میکردند. مترجم من میگفت اکثر آنها به آدمهای باشخصیت بیشتر نگاه میکنند. ایرانیها خیلی خونگرم و اجتماعی هستند. آنها با اینکه همدیگر را نمیشناسند اما خوش و بش و احوالپرسی میکنند. مثلاً من خودم دیدم که چندتا از جوانان ایرانی هنگام بازدید از نمایشگاه به بعضی از بازدید کنندگان میگفتند:” چطوری خوشگله”. من خیلی خوشم آمد. در کشور ما اصلاً از این محبتها خبری نیست. حیف… یک نکته ی جالب که در نمایشگاه کتاب دیدم این بود که ایرانیها بیشتر از اینکه کتاب بخرند، آب معدنی، بستنی و… میخریدند. طوریکه صف بستنی و آب معدنی خیلی شلوغتر از صفهای کتاب بود. این نشان دهنده ی این است که ایرانیها توجه ویژهای به تغذیه و سلامتی دارند. نحوه ی چیدمان کتابها در نمایشگاه خیلی جالب و ابتکاری بود. مسئولان برگزاری نمایشگاه طوری برنامه ریزی کرده اند که برای پیدا کردن یک کتاب با موضوع خاص، بازدید کننده مجبور است اکثر غرفه ها را بازدید کند تا پس از ساعتها بالاخره کتاب مورد نظر خود را پیدا کند. خوبی این روشِ به قول ایرانیها ، این است که بازدید کننده با کتابهای بیشتری آشنا میشود. نکته ی خیلی جالب این بود که بر خلاف ما، مفهوم wc در ایران متفاوت است. زیرا من موقعی که از فردی سراغ غرفه های کتب فرهنگی را گرفتم، او به من آدرس جایی را داد که روی درش نوشته شده بود wc و بعد خندید. تازه آن غرفه خیلی هم شلوغ بود که این نشان میدهد مسئولان ایرانی به فرهنگ خیلی اهمیت میدهند. با این همه توصیفات نمیدانم چرا در پایان نمایشگاه همه در حال ادای احترام به پدر، مادر، خواهر و به خصوص عمه ی مسئولان هستند. مثلاً من خودم دیدم که یکی از بازدید کنندهها گفت:” این کتابها به درد عمه اشان میخورد.” فکر کنم منظورش تشکر از عمه ی مسئول بود. آخیِ… چقدر با محبت. موضوع مطلب : شخصیت, شلوغ, طنز, طنز ایران, غرفه, غلط, مترجم, محبت, مطالعه, نتی یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:21 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
زن هم زنای قدیم صبح ساعت 6 صبح ساعت 7 صبح ساعت 11 ظهر ساعت 12 ظهر ساعت 13 ظهر ساعت 14 ظهر ساعت 15 عصر ساعت 16 عصر ساعت 17 عصر ساعت 18 شب ساعت 19 شب ساعت 20 شب ساعت 21 شب ساعت 22 شب ساعت 23 و 24 موضوع مطلب : FashionTV, آرایش کردن, بیدار, تخم مرغ, ترافیک, جارو کردن, جدید, یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:20 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی! موضوع مطلب : آدامس بخر, آنتن, ای مخابرات, تحقیقات, حاجی, زمان مکالمه, سانسور, یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:20 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
عمیر و نگهداری از کاخ سفید بصورت یک مناقصه مطرح شد. یک پیمانکار آمریکایی، یک مکزیکی و یک ایرانی در این مناقصه شرکت کردند. پیمانکار آمریکایی پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود مسؤل کاخ سفید دلیل قیمت گذاری اش را پرسید و وی در پاسخ گفت: 400 دلار بابت تهیه مواد اولیه + 400 دلار بابت هزینه های کارگران و… + .. پیمانکار مکزیکی هم پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود 300 دلار بابت تهیه مواد اولیه + 300 دلار بابت هزینه های کارگران و… + موضوع مطلب : مناقصه, نگهداری, هزینه های کارگران, هوش ایرانی, واعظی, پیروز, پی یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:19 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره .. موضوع مطلب : سالم, سرزنده, شوهر, صورت کبود, طنز, طنز ایران, عصبانی, فوق العاد یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:19 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
جراح قلب و تعمیر کار روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم. در حقیقت من آن را زنده می کنم. حال چطور درامد سالانه ی من یک صدم شماست. جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درامدت 100برابر شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!!!! جراح قلب و تعمیر کار روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد. تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم. در حقیقت من آن را زنده می کنم. حال چطور درامد سالانه ی من یک صدم شماست. جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درامدت 100برابر شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!!!! موضوع مطلب : تعمیر, تعمیر کار, جراح, حقیقت, درامد, طنز, طنز ایران, قلب, ماشین یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:18 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
کیفیت و استانداردهای ژاپنی ها چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد. موضوع مطلب : ی بی ام, استاندارد, تولید, خط تولید, رضایت, سفارش, طنز, طنز ایرا آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||