سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
روایت استاد اخلاق دولت از توبیخ رئیس جمهور و نصیحت رحیم‌مشائی

 حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی‌ با روایتی جالب از جلسه اخیر درس اخلاق برای اعضای کابینه، از توبیخ رئیس جمهور، نصیحت رئیس دفتر احمدی نژاد و پایان تدریس آیت‌الله حائری شیرازی در دولت، سخن گفت.





حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی استاد صاحب‌نام اخلاق که به دعوت محمود احمدی نژاد مسئولیت تدریس اخلاق در کابینه‌های نهم و دهم را بر عهده گرفته، به روایتی جالب از جلسه اخیر درس اخلاق خود پرداخت و گفت که رئیس جمهور را به دلیل عدم شرکت در این جلسه مورد تذکر قرار داد.
استاد اخلاق دولت‌ سخنان خود را با این جمله آغاز کرد که "واقعیت این است که همه نیازمند تذکر و نصیحت اخلاقی هستیم و دولت‌مردان هم به دلیل آنکه با امور مهم سر و کار داشته و در معرض آزمون های مختلف قرار دارند، بیش از همه نیاز دارند نصیحت شوند و خود بنده هم با توجه به تاکیدات رئیس جمهور توفیق دارم مباحث اخلاقی را پیگیری کنم ".

* اگر نسبت به "اخلاق " اهمال شود تذکر می‌دهم


ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


سه شنبه 88 بهمن 20 :: 7:3 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

تشییع پیکر سرباز شهید گمنام 


 


ادامه مطلب...


موضوع مطلب :

راهپیمایی مردمی بر علیه رژیم سلطنتی

راهپیمایی مردمی بر علیه رژیم سلطنتی 

ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:

لبخند خواص به فتنه‌گران کار را به اینجا رساند

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اگر برخی خواص در پشت صحنه به فتنه‌گران لبخند نمی‌زدند، کار به اینجا نمی‌رسید.




حجت‌الاسلام علی سعیدی چهار‌شبه‌شب در سخنانی در مسجد اهل‌بیت (ع) در سخنانی با بیان اینکه زمانی که حق محور شفاف دارد، دو پهلو سخن گفتن درست نیست، اظهار داشت: جمهوری اسلامی در طول تاریخ خود خسارات بسیاری را متحمل شده است، خسارات جنگ، لطمات نهضت آزادی، بیت منتظری و مهدی هاشمی، واقعه هفتم تیر و شهادت رجایی و باهنر، اما در هیچ یک از این موارد حیثیت نظام در دنیا به مخاطره نیفتاد.
وی با اشاره به مبانی ریزش‌ها و رویش‌ها در انقلاب اسلامی اظهار داشت: مهم‌ترین مبنای رویش‌ها پیوستگی به محور حق است.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معیار ریزش را گسست از محور حق دانست و گفت: دو رکن اساسی شامل رهبری الهی و شریعت الهی و آسمانی برای جریان حق وجود دارد.
وی با اشاره به الزامات پیوستگی به محور حق تصریح کرد: معرفت و شناخت از الزامات اساسی پیوستگی به راه حق است و در این ارتباط نباید فریب نمادهای بلدی را خورد.
سعیدی با بیان اینکه ایجاد جریان موازی رهبری انحراف است، گفت: در طول تاریخ عده‌ای رهبر بدلی ساختند و به گرد او جمع شدند، بنابراین اگر کسی گرد رهبر بدلی قرار گرفت ممکن است تمام زندگی او تباه شود.
وی ضمن ذکر مثال‌های تاریخی با بیان اینکه خلیفه‌زاده و آقازاده‌ها هم ممکن است از راه حق منحرف شوند، گفت: اگر کسی دست علی (ع)‌ را نبوسد باید پای حجاج ابن یوسف را ببوسد.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: باید در فتنه شخصیت‌ها را رها کرد و به نماد و محور حق متوسل شد.
وی یکی دیگر از الزامات پیوستگی به راه حق را محبت، تولی و تبری عنوان کرد و ادامه داد: چرا باید دو پهلو و در لفافه سخن گفت.
سعیدی با بیان اینکه عده‌ای می‌گویند هر دو طرف مسئله باید کوتاه بیایند، اظهار داشت: کدام دو طرف؟ مگر موضوع انتخابات و دو کاندیدا برای آن است که برخی از کوتاه آمدن طرفین سخن می‌گویند، موضوع دو کاندیدا تنها تا چند روز پس از انتخابات وجود داشت و پس از آن جدال بین حق و باطل است.
وی اظهار داشت: پس از روشن شدن حق فراجناحی عمل کردن خیانت است.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبعیت را یکی دیگر از الزامات پیوستگی به حق دانست و گفت: یکی از مولفه‌های تبعیت التزام به اصول و مبانی است.
وی صبر را یکی دیگر از الزامات تبعیت عنوان و اضافه کرد: اگر یک نفر توده‌ای 50 سال در زندان باقی بماند تا بپوسد کار او ارزشی ندارد، بلکه مقاومت در کنار محور حق ارزشمند است.
سعیدی با اشاره به عوامل گسست از حق تصریح کرد: نمی‌توان به اعتبار اعمال گذشته هر کاری انجام داد.
وی یکی از عوامل گسست را عدم معرفت و شناخت عنوان کرد و گفت: کسانی که مقابل پیامبر اکرم (ص) ایستادند او را واجب الاطاعه نمی‌دانستند.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فقدان بصیرت را یکی دیگر از عوامل گسست از انقلا‌ب‌ها دانست و اظهار داشت: تحجر مقدس‌مآب‌ها نیز از سایر عوامل گسست از انقلاب‌ها به شمار می‌رود.
وی با بیان اینکه در حوادث پس از انتخابات 10 درصد خواص ریزش کردند، گفت: این عده تصور می‌کردند پشمی به کلاه دارند، اما حضور مردم در صحنه سبب شد بدانند که اشتباه می‌کنند.




موضوع مطلب :


استفاده افراطی از اینترنت افسردگی می‌آورد


در نتایج این تحقیقات آمده است که استفاده افراطی از اینترنت می‌تواند با اختلالات روانشناختی از قبیل اعتیاد یا افسردگی در ارتباط باشد و اعتیاد به جستجو در اینترنت می‌تواند ضربات جدی را به سلامت مغزی انسان‌ها وارد کند.


به گزارش شبکه ایران به نقل از پایگاه اینترنتی "TGDaily" تحقیقات جدید دانشمندان انگلیسی نشان می‌دهد که احتمال بروز علائم افسردگی در افرادی که زمان زیادی را در اینترنت می‌گذرانند بیشتر است.


تحقیقات این دانشمندان به سرپرستی دکتر "کاتریونا موریسون" در دانشگاه لیدز نشان می‌دهد که برخی از کاربران که در استفاده از اینترنت اعتیاد پیدا کرده‌اند در خود عادات اینترنتی به وجود می‌آورند که بر اساس آن گفتگوی آنلاین در شبکه‌های اجتماعی جایگزین تعاملات اجتماعی در زندگی واقعی آنان می‌شود.


دکتر موریسون می‌گوید: اینترنت قسمت عمده‌ای از زندگی مدرن ما را فراگرفته اما این مزایا روی تاریکی هم دارد.


وی افزود: در حالیکه بسیاری از ما از اینترنت برای پرداخت صورت‌حساب، خرید و ارسال نامه‌های الکترونیکی استفاده می‌کنیم در همین حال عده زیادی هم هستند که وقت خود را در اینترنت به کارهایی می پردازند که با امور روزمره آنان در تعارض است.


این محققان در نتایج تحقیقات خود آورده‌اند که استفاده افراطی از اینترنت می‌تواند با اختلالات روانشناختی از قبیل اعتیاد یا افسردگی در ارتباط باشد و اعتیاد به جستجو در اینترنت می‌تواند ضربات جدی را به سلامت مغزی انسان‌ها وارد کند.


محققان در مرحله اول مطالعات خود در میان 1319 نفر در رده سنی 16 تا 51 سال میزان استفاده از اینترنت و سطح افسردگی را مورد بررسی قرار دادند که از این میان 1.2 درصد دچار اعتیاد به اینترنت بودند.


این معتادان اینترنتی بیشتر زمان خود را به گشت و گذار در سایتهای مختلف، انجام بازی های آنلاین و اجتماعات آنلاین سپری می کردند و در عین حال نسبت به دیگر افراد مورد مطالعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشتند.


نتایج این تحقیقات در مجله "آسیب‌شناسی روانی" در دهم فوریه به چاپ خواهد رسید.




موضوع مطلب :


بعد از آنکه حاجیه خانم گفت: «اگر به موسوی سیمرغ ندادند بریزید به خیابون»، هیات داوران، برنده*های سیمرغ بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را که قبلا اعلام کرده بود، بدین شرح اصلاح کرد:
هاشمی* رفسنجانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه برای فیلم «نصف مال من، نصف مال تو»
میرحسین موسوی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «هیچ»
مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی؛* برنده دیپلم افتخار برای فیلم «خون*بازی»
محمد خاتمی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم «حاجی واشنگتن»
مهدی کروبی؛ برنده تمشک طلایی بدترین بازیگر نقش مکمل پنجم برای فیلم «دیوانه*ای از قفس پرید»
فائزه هاشمی؛ برنده سیمرغ طلایی نقش مکمل زن برای فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا»
محسن مخملباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل نامرد برای فیلم «سگ*های ولگرد»
مهدی هاشمی*رفسنجانی؛ برنده لوح سپاس داوران، برای فیلم «اگه می*تونی منو بگیر»
علی مطهری؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «توجیه»
محمدباقر قالیباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو، برای فیلم «بگذار زندگی کنم»
ناطق نوری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری برای فیلم «پاداش سکوت»
احمد توکلی؛ برنده بهترین کارگردانی اثر مستند نیمه*بلند برای فیلم «یک الف ناقابل»
حسین شریعتمداری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین برای فیلم «مردی که زیاد می*دانست»
محسن رضایی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل سوم برای فیلم «شب به*خیر فرمانده»
علی لاریجانی؛ برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «پرسه در مه»
حسن روحانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل برای فیلم «تشریفات»
عطاء*الله مهاجرانی؛ برنده لوح بهترین چهره*پردازی برای فیلم «همیشه پای یک زن در میان است»
جمیله کدیور؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «زن زیادی»
حسین مرعشی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوه*های ویژه برای فیلم «جیب*برها به بهشت نمی*روند»



موضوع مطلب :


بازخوانی مواضع گذشته میرحسین موسوی


چون رهبر ما شاگرد حضرت امام است، منحرف نمی‌شویم / همه باید از حزب الله دفاع کنند


گروه سیاسی: آن روزها انگار نقطه نظراتش در مورد حزب الله و رهبری انقلاب با امروز تفاوت داشت. میرحسین موسوی در مصاحبه با نشریه"حوزه" سخنانی را بر زبان آورد که بازخوانی آن در شرایط کنونی خالی از لطف نیست.


به گزارش رجانیوز، حکایت میرحسین نظیر حکایت انقلابیونی است که سرآغاز انقلاب را در صف خواص سپری کرده اند، اما به مرور زمان راه را به بیراهه سپرده اند. میرحسین موسوی آن روزها از رهبر انقلاب تجلیل می کرد و معتقد بود تا زمانی که او هست، انحرافی وجود نخواهد داشت. او همچنین معتقد بود که همه باید از حزب الله دفاع کنند و نگذارند که دستاوردِ بها دادن به حزب الله از بین برود. اکنون اما از پس این همه سال جای این پرسش باقی است که بسیجیان و حزب اللهی های میرحسین کجایند؟ آیا او عملا علیه اندیشه های سابق خود که روزی مدعی پایبندی به آنها بود، قیام نکرده است؟


موسوی در مصاحبه با "حوزه" ضمن تاکید بر اینکه مسئولین باید از حزب الله دفاع کنند، گفت:«نباید بگذاریم این دستاورد بزرگ یعنی بها دادن به حزب الله از بین برود. اگر حزب الله کنار زده شود ارزشهای اسلامی انقلاب از پیکره نظام و مدیریت کشور رخت برخواهد بست. حضرت امام روی حاکمیت حزب الله والهی کردن انگیزه ها در نظام اداری و اجرایی کشور حساسیت فوق العاده ای داشتند. اگر امام اسوه حسنه ماست که هست باید در حراست این مهم تلاش کنیم تبلیغ کنیم و از نیروهای متدین و مومن به هیچ وجه نباید صرف نظر کنیم.»


او با اشاره به تصویر غلطی که ممکن است برای برخی پیش بیاید و در نتیجه آن مشی حزب الله را مرتجعانه لقب دهند، گفت:«مشی و سیره مملکت داری و رهبری امام براین اوهام خط بطلان کشید. اعتقادات امام هیچ تنافری با‎اداره صحیح و مدرن جامعه نداشت. می بینیم که: جناب ایشان بین سیستم علمی اداری و ارزشهای عمیق مذهبی پیوند ناگسستنی به وجود آورد و با این عمل خود تشکیلات و نظام نوی را به جهان عرضه کرد. در صدراسلام هم چنین بود. با وجود تمدن رم و ایران قدیم پیامبر اسلام آمد و طرحی نو را در شکل زندگی جوامع پی ریخت.»


نخست وزیر دهه شصت همچنین در پاسخ به سوالی در مورد احتمال کنار زده شدن حزب الله در آینده، به نقش رهبری اشاره کرده و گفت:«چون رهبر ما روحانی و شاگرد حضرت امام است و روحانیت در راس امور می باشد به راحتی می توان با این انحراف مقابله کرد. بی تردید حفظ روحانیت و آرمانهای اسلامی بدون حفظ حزب الله امکان پذیر نمی باشد. ما اگر کارشناسان مذهبی خودمان را کنار گذاشته و به سراغ کارشناسان با عنوان اما بیگانه با ارزشهای راستین مذهب برویم روحانیت به دست همین عناصر دوراز مذهب کنار زده خواهد شد و در نتیجه ارزشهای اسلامی و الهی در جامعه رنگ خود را از دست خواهد داد.»


او معتقد بود بین حفظ نظام الهی و نیروی حزب الهی یک ارتباط ناگسستنی منطقی و عقلانی است. میرحسین می گفت:«ارزشهای یک انقلاب را ارزشمداران حراست و حفاظت می کنند. این یک مساله مبنایی و اساسی است که باید در زمینه آن کتابها نوشته شود. اگر این مساله درست برای مردم و مسئوولین ما روشن نشود ممکن است جمهوری اسلامی آهسته آهسته به سمت آمریکایی و ارزشهای منبعث از آن که مورد تنفر و انزجار حضرت امام و ملت ماست برود.»


سوالی که وجود دارد این است که مواضع مدافع سابق حزب الله چه نسبتی با اکنون دارد؟ آیا او اکنون خارج نشینان و سلطنت طلب ها و آشوبگران را مصداق حزب الله می داند؟! یا اینکه در سیر روشنفکری اش مرزبندی های گذشته و سخن گفتن از حزب خدا و حزب شیطان را نادرست می داند؟ این همه هر چه باشد چه به واسطه تکثر طلبی نوین و چه به واسطه مصلحت سنجی های میدان سیاست، یقین با مواضع گذشته او سر ناسازگاری دارد.


میرحسین آن روزها از لزوم در صحنه بودن حزب الله سخن می گفت:«یکی از ارکان و اصول وصیت نامه شان توصیه و سفارش به حفظ نیروهای مومن است. ایشان به خوبی رابطه حفظ نظام و در صحنه بود حزب الله را لمس کرده بودند و در زمان حیات خود دائما روی این مساله تکیه و بر همان اساس مشی می کردند.»


او مطابق معمول پای خاطره ای از امام را پیش کشید:«در رابطه با یک وزارتخانه مشکل قانونی پیدا کردیم . عده ای از افراد متخصص غربگرا کارشکنی می کردند و نیروهای حزب الله و متدین را مورد اذیت و آزار قرار می دادند. ایشان حکم دادند که ما خارج از حوزه قانونی و اداری آنان را بر کنار کنیم. فرمودند: اینجا حیثیت اسلام در میان است و حرام است اینان در این وزارتخانه باشند. بعد دراجرای این حکم مشکلات و موانعی پیدا شد و اینان درصدد انکار این حکم و دستور از جانب امام برآمدند. حضرت امام به برادر گرامی آیه الله موسوی اردبیلی مطلب را فرمودند. ایشان به صدور این حکم از سوی حضرت امام شهادت دادند و کار به انجام رسید و مساله حل شد.»


سوال اینجاست که حزب اللهی های میرحسین اکنون کجایند و او چرا اکنون نگران هم جبهه شدن با کسانی که نه اینکه اندیشه های غربی دارند، بلکه وابستگی خود به استعمار را هم فریاد می کنند، نمی شود؟ آیا همنوایی با بی بی سی، voa، سلطنت طلب ها، بهایی ها و کمونیست ها جای نگرانی ندارد؟ چه کسانی حامی اویند و در صف مقابل او چه کسانی قرار دارند؟ چگونه است که او با سطنت طلب ها هم مرزبندی ندارد، اما با حزب اللهی هایی که پیشتر مدافعشان بود، مرزبندی دارد؟! آیا اکبر گنجی به حساب او یک حزب اللهی است؟!


نخست وزیر امام در مصاحبه اخیر خود به مناسبت 22 بهمن و در پاسخ به سوالی در مورد تجمعات و راهپیمایی ها می گوید:«جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.» و این یعنی تداوم همان عدم مرزبندی هایی که روزی گریبان گیر بنی صدر هم شد تا در نهایت او را در کام منافقین فرو برد.




موضوع مطلب :



سرلشکر فیروزآبادی در جمع خبرنگاران:

از محل نصب و تاکتیک‌های خنثی‌کننده موشک پاتریوت آمریکا در منطقه اطلاع داریم

 رییس ستاد کل نیروهای مسلح نصب موشک‌های پاترویت امریکا در اطراف ایران را در جهت خالی کردن خزانه کشورها ارزیابی کرد و گفت: این موشک‌ها در هیچ کجا جواب نداده و ایران نیز از محل نصب و تاکتیک‌های خنثی کننده موشک پاتریوت در منطقه اطلاع دارد.




 سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح صبح روز پنجشنبه در حاشیه اولین جشنواره باقر‌العلوم که به منظور تجلیل از محققین و پژوهشگران علوم پزشکی سپاه برگزار شد، در جمع خبرنگاران با اشاره به اهمیت برگزار شدن هر چه باشکوهتر راهپیمایی 22 بهمن، از همه رزمندگان سپاه، ارتش، بسیج، نیروی انتظامی و وزارت دفاع دعوت کرد تا به همراه خانواده خود در این راهپیمایی در کنار ملت ایران حضور یابند.


ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


رهبر انقلاب از بازگشت امام (ره) به ایران می‌گویند


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال 76، در گفت و شنودی صمیمانه با جمعی از نوجوانان و جوانان، به ذکر خاطره‌ای از روز ورود امام خمینی به میهن در دوازدهم بهمن 57 پرداختند. متن زیر، بخش‌هایی از بیانات ایشان در آن دیدار است:


* خاطره‏ای از دوران انقلاب و به طور اخص، خاطره‏ای در رابطه با امام راحل بفرمایید.
البته خیلی خاطره هست؛ یعنی همه محفوظات ما به یک معنا خاطره است. یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیده‏اید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلی‏کوپتر بلند شدند و رفتند.


تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلی‏کوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر می‏خواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم می‏ریختند و اصلاً اجازه نمی‏دادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. می‏خواستند دور امام را بگیرند.


هلی‏کوپتر در نقطه‏ای در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلی امام را سوار کرد. همین آقای «ناطق نوری» اتومبیلی داشتند، امام را سوار می‏کنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام می‏گویند: مرا به خیابان ولی‏عصر ببرید؛ آن‏جا منزل یکی از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ می‏روند و سراغ به سراغ، آدرس می‏گیرند، بالاخره پیدا می‏کنند - منزل یکی از خویشاوندان امام - بی‏خبر، امام وارد منزل آنها می‏شوند!


امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح که ایشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‏ای - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکی استراحت کرده بودند! آن‏جا می‏روند که نمازی بخوانند و استراحتی بکنند. دیگر تماس با کسی نمی‏گیرند؛ یعنی آن‏جا که می‏روند، با کسی تماس نمی‏گیرند. حالا کسانی که در این ستادهای عملیاتی نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران می‏شوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانی هستند و خودشان می‏آیند، کسی دنبالشان نرود!


من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‏جا در یک قسمت، کارهایی را که من عهده‏دار بودم، انجام می‏گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر می‏کردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّه‏ای آن‏جا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام می‏دادیم.


آخر شب - حدود ساعت نه‏ونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار می‏کردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط می‏آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی می‏آید؛ مثل این‏که کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان می‏آیند! برای من خیلی جالب و هیجان‏انگیز بود که بعد از سالها ایشان را می‏بینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آن‏جا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خسته‏اند.


برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‏اند و ایام دوازده بهمن، گرامی می‏دارند - به نحوی طرف پله‏ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پله‏ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه می‏کردیم. روی پله‏ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمی‏آید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پله‏ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‏هرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.


البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آن‏جا بود. این خاطره به یادم مانده است.




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >   
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک