سه شنبه 88 بهمن 20 :: 7:2 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
رییس فدراسیون فوتبال در جاده تندرستی
علی کفاشیان امروز بعد از ظهر و درمجموعه ورزشی انقلاب(جاده تندرستی) چهره ویژه ای مشغول دویدن بود.چهره ای که به قول خودش هفته ای دو یا سه بار به آنجا می رود و ورزش می کند. ادامه مطلب... سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
حیف نیست بیای ولی نظر با صفاتو ندی اینجا مخصووووووص نظرات موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
دیریست که ما منتظر روی تو هستیم ما بند نجابت به تن اسم تو هستیم
دیریست که دلداده ی ما خانه نشین است جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است
پلک دلم امشب به نبودت پر درد است این فصل کبود از غم هجران تو سرد است
ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت
دیریست که ما منتظر و خانه به دوشیم وقتی که قمر نیست همه تارو خموشیم
ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی ایی
اقای ما مهدی جان ای خورشید رخ بر کشیده در پس ابر،ای سفر کرده ی هجران گزیده،تا کی تو همچنان در غیبت و ما این چنین در هجران ای پیشوای محرومان،ای دادخواه مظلومان،ای فریادرس درمانده گان،ای اخرین امید دیده گان جستجوگر ما بر دروازه ی هر سحر قامت تو را منتظر است اللهم عجل لولیک الفرج
دعای امام«عج» در حق شیعیان:پروردگارا انها را در روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مواخذه مفرما،چنانچه میزان گناهانشان بیشتر و صوابشان کم است،از اعمال من بردار و به صواب انها بیفزای موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
جمعه ها یعنی عبور انتظار
جمعه ها یعنی دلی مجنون یار
همچو سایه تو همیشه با منی
جمعه ها یعنی کمی نزدیکتر
ندبه ها یعنی دلم تنگه برات
گریه ها یعنی ندارم من قرار
جمعه با یاد تو گویم غزل جمعه ها دیگر ندارم اختیار روزها می آید من مانده ام جمعه ها می رود و من ماندگار من چو باشم ناتوان خسته ترین جمعه ها گویم بیا دستم بگیر جمعه ها یعنی دلم در انتظار جمعه ها یعنی شرح حال بیقرار موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
باز هم صادقانه و با دلی لبریز از عشقت تو را می خوانم مولایم و صدایت می زنم از عمق وجودم و دل بی تابم را به دستت می سپارم که جز با تو آرام نمی گیرد . موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
خدا یک شب، کمی پرواز از روی درخت آسمانش چید، دستم داد من آن شب سرخوش از آن هدیه های آسمانی گریه می کردم، نمی دانم زبان اشتهای شعرهایم زود تاول زد، حرام از سفره می خوردم دلم در کوچه های غربتی وامانده از چشمان این مردم رها می شد کسی از دور می آمد، شبیه سایه ای مبهم، نگاهش گرم و آبی بود تغافل بر شکاف زخم های باورم، گویا نمک می زد، ولی آخر هزار آئینه در دستم به استقبال یک احساس بالا دست می رفتم موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
هنوزم آینه شِکونه غروبِ سنگیِ جمعه انگاری تموم نمیشه غمِ دلتنگی جمعه
روزگار سیاه و سرده وقتی که از تو نشون نیست پِلهها فُرو میریزن گریزی به آسمون نیست
چشمای ستاره خاموش آسمون دوباره خوابه ترانه رنگی نداره که به واژهها بتابه
توی آلبومِ شبِ من دیگه عاشقونهای نیست برای گریه نکردن دیگه هیچ بهونهای نیست
من و شبهای مناجات تو و رفتن و نبودن آسمون اسیرِ تردید ابر و گریه و سرودن
ای ستارهی شبِ من شبِ من بیتو سیاهه مثه خاموشی آیْنه مثه ظلمتِ یه چاهه
منه تنها، منه بیتو بعد از این همیشه هقهق هنوزم مرثیه خونم با دلی عاشقِ عاشق
توی آلبومِ شبِ من دیگه عاشقونهای نیست برای گریه نکردن دیگه هیچ بهونهای نیست موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
منتظرم! منتظر دلی از جنس نور، کسی از قوم خورشید! کسی از نژاد نفسهای گرم! مردم نیز منتظرند! و غرق در لحظههای انتظار، نیازشان را از لابهلای نفسهای حیران خود بازگو میکنند. شقایقها منتظرند! منتظر کسی که به فرهنگ شبنم ایمان بیاورد. کسی که آیینههای مکدر زمانه را در هم بشکند و اشکهای ارغوانی را از کوچههای پریشانی نجات دهد. کوچهها چشم به راهند! کوچهها نیز چشم به راهند! چشم به راه قدمهایی هستند که زخمهای بی رحم گمراهی را از چشمان مردم پاک کند. کوچهها منتظر چشمان باران زایی هستند که با قدمهایش جان مردم را به شبنم اشکها بشوید. جادهها منتظر رهگذری هستند که برای همیشه خواهد ماند. منتظر قدمهایی که تن مرده کوچهها را زنده میکند. لالهها منتظرند! در این عرصه انفجار بلا، مردم یاد لالهها را بین کوچههای این شهر خاموش گم کردهاند و حتی امواج دریای عاشق سر بر ساحل نگاههایی تیره میگذارند و سرود عطش را سر میدهند. لالهها منتظرند؛ منتظر کسی که همزاد موجهای خورشیدی است. کسی از جنس ابر، پریزاد باران. عاشقان منتظرند! عاشقان بیتابند، بی قرارند تا هم آواز شیدایی صبح فردا باشند. ای دریا تبار، بر گونههای امت ببار. عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند موضوع مطلب : سه شنبه 88 بهمن 20 :: 5:30 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم بازسر را می گذارد غم به دامان دلم بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم خوب می دانی زلیخای جنون با من چه کرد پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند کشتی ات را بشکن و بنشین به طوفان دلم کی بهارت می وزد بر گیسوان حسرتم کی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم ؟ تا بگویی با من از عریانی اندوه خویش تا بگویم با تو از اسرار پنهان دلم بوی پیراهن مرا کافی است تا روشن شود چشم تاریک و شب خاموش کنعان دلم موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||||||||||||||