شنبه 89 بهمن 2 :: 12:24 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
گره میزنی روسری را به یاس به همراه دیوار هی میکشی، و با بغض، دایم قسم میدهی سپس از غم خانه دل میکنی ...و من سالها هست،میبینمت
پ.ن: یاس زیاد داریم! یکی گل! یکی کوچه! یکی آدم! یکی یه خواننده ی رپ! یکی یاس من! یکی هم...
پ.ن2: دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه! هر دو جان سوزند! اما این کجا و آن کجا... موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:24 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
من خدا هستم. امروز من همه مشکلات را اداره میکنم. لطفا به خاطر داشته باش که من به کمک تو نیاز ندارم.اگردر زندگی وضعیتی برایت پیش آید که قادر به اراده کردن آن نیستی برای رفع کردن آن تلاش نکن. آن را در صندوق (چیزی برای خدا تا انجام دهد) بگذار. همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر من نه تو ممکنه غصه زود گذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری به زنی فکر کن که با تنگدستی وحشتناک روزی دوازده ساعت هفت روز هفته را کار می کند تا فقط شکم فرزندانش را سیر کند
وقتی روابط عاشقانه ی معشوقت رو به تیرگی و بدی میگذرد و دچار یاس میشوی به انسانی فکر کن که هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده است موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:24 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
سلام... نمیخواستم به این زودی بنویسم! اما یه داستان خیلی جالب به تورم خورد که دلم نیومد ننویسم... خیلی مهمه این مساله... بخونید و خودتون قضاوت کنید... داستان از این قراره که یه بار زن یکی از شاگردان شیخ رجب علی خیاط (ایشون یکی از عرفا و بزرگان زمان ماست، پیشنهاد میکنم حتما حتما کتاب "کیمیای محبت" رو که داستان زندگی ایشون هست بخونید. به خدا خوندنش سعادت میخواد... کتاب کوچیکه و کم حجمه اما میتونه زندگی ها رو تغییر بده...) به شوهرش (که شاگرد شیخ رجب علی بوده) میگه که من تا حالا با هیچ کس جز تو نبودم و به تو وفادار بودم و هیچ گناهی قبل از ازدواج نکردم. شوهرش که همون شاگرد رجب علی خیاط باشه هم به زنش میگه خب منم هیچ گناهی در رابطه با هیچ زنی نکردم و جز تو با کسی نبودم.
(این جا رجب علی به شاگردش میگه مطمئن باش زنت هیچ گناهی نمیکنه و هیچ مردی مزاحمش نمیشه و فقط موقع اومدن به خونه یه پسر بچه خیره بهش نگاه میکنه ولی تو این موضوع رو به زنت نگو تا اینکه به خونه برگرده.)
زنش از خونه بیرون میره و شب که برمیگرده شوهر به زنش میگه امروز تو هیچ گناهی نکردی و هیچ مردی مزاحم تو نشد فقط یه پسر بچه موقع اومدن به خونه بهت خیره نگاه کرد.
ولی چون تو هیچ گناهی در رابطه با هیچ زنی نکردی تاثیر گناه نکردن تو باعث شده هیچ کس نسبت به زن تو هم گناهی انجام نده و زن تو با اینکه یه روز از صبح تا شب بیرون رفته ولی هیچ کس موقعیت گناهو براش به وجود نیاورده ........!
من وقتی این داستانو شنیدم یاد فیلم انعکاس افتادم فیلمی که توش برای زن و شوهر موقعیت خیانت پیش میاد ولی هیچ کس به دیگری خیانت نمیکنه یعنی انعکاس رفتار زن و شوهر نسبت به هم!
راستش خود من تو زمان نوجوانی و جوانیم خیلی خودم رو محدود کردم... حتی در ارتباط با یاس که قصد ازدواج داشتیم ! یادمه یه جمله توی کتاب دین و زندگی دبیرستانم بود که در اون سالهای حساس خیلی رو من تاثیر داشت... یه جمله ی کوتاه بود اما کار خودش رو کرد... اون جمله این بود: طوری زندگی کن و جوونیت رو سپری کن که وقتی ازدواج کردی بتونی با افتخار در مورد گذشته ت با همسرت صحبت کنی و بتونی بهش بگی که خودت رو برای اون پاک نگه داشتی.... حالا یه سوال! متاهل ها با شواهد عینی میتونن بهش جواب بدن... و مجردها هم (که این سوال بیشتر خطاب بهشونه) خیلی دوست دارم بدونم که واقعا نظرشون چیه! آیا برای شما مهمه که همسر پاک نصیبتون بشه؟ یا اینکه براتون فرقی نداره؟ اگه مهمه آیا خودتونو براش پاک نگه داشتید؟ (به این سوال میتونید تو دل خودتون جواب بدید... ولی حتما جواب بدید!)
(یه داستانی هم هست به اسم "ماجرای ازدواج من و زهرای صبورم" که تا حدی به موضوع این پست مربوط میشه که وبلاگشون تو پیوند ها هستش...)
پ.ن1: این جمعه ها که ختم به مختار می شود .. بدجور دلم طالب دیدار میشود .. ای منتقم بیا که به عالم خبر دهیم .. شیعه عزیز است و جز اون خار میشود ... پ.ن2: امشب تو سریال مختار ماجرای "وهب" رو نشون داد..... واقعا نتونستم جلوی اشک هام رو بگیرم...... از خودم خجالت کشیدم..... همسر و مادر وهب چقدر زیبا و چقدر با اقتدار عزیزشون رو به همراهی اباعبدالله میفرستن... چه خوب پشتیبانیش میکنن و... ما چی؟ من چی؟ ....... یادمه سال آخر دبیرستان که بودم یه دفترچه ی خاطرات داشتم که دنیام بود... توش جمله های زیبایی که میشنیدم و یا به ذهنم میرسید رو هم مینوشتم... یه بار یه جمله به ذهنم رسید که خیلی دوستش داشتم و دارم، اما انگار مدتها بود فراموشم شده بود! امشب ماجرای وهب دوباره این جمله رو برام تداعی کرد.... اون جمله این بود: اگر حاضری از همه ی زندگیت برای خدا بگذری، چطور حاضر نیستی به خاطر خدا از چیزی بگذری؟... (یه پرانتز هم اینجا بدم که گذشت خیلی خوبه اما خیلی باید حواسمون باشه جایی که گذشت میکنیم به خاطر گذشت ما حق کس دیگه ای ضایع نشه! شنیدین که میگن چراغی که به خانه رواست به منزل حرام است؟! خیلی وقت ها آدم ها کار خیر و یا گذشت و فداکاری ای رو میخوان انجام بدن اما غافل از اینکه حق کس دیگه ای در این میون ضایع میشه...اتفاقا چند وقت پیش یه ماجرای بسیار عجیب در این مورد شنیدم که ان شا الله اگر عمری بود در آینده یه پست در موردش میذارم!) پ.ن3: تا یه مدتی پست جدید نمیذارم... التماس دعای فراوون... شب اربعین... 28 صفر... ما رو یادتون نره... موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:23 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
وقتی به سابقه واژه ها واصطلاحات قدیمی ایران زمین نگاه می کنم وتحول همان اسامی را از نظر می گذرانیم به انتخاب درست وکارشناسی کسانی که این واژه ها را درفرهنگستان زبان فارسی برگزیده اند آفرین می گوییم . به این واژه ها دقت کنید : قشون ، مکتب ، اجباری ، نظمیه ، کُلُنِل ،بلدیّه ، ولایت، والی و... اکنون از این واژه ها به جای موارد بالا استفاده می شود : ارتش، دبستان (مدرسه ، دبیرستان ) سربازی ، کلانتری ، سرهنگ ،شهرداری ، استاندار ی ، استاندار و.... چند شب پیش دکتر کزّازی درباره اسکندرنامه نظامی درشبکه چهار سیما سخن می گفت خوب که به سخنانش دقت می کردی تقریبا، همه فارسی بودند ومی شد بیشترشان رافهمید .. به فرهنگستان زبان وادب فارسی برمی گردیم وبه انتخابهای سالهای اخیرشان؛ به جز رایانه (همان کامپیوتر مشهور)و یارانه ( همان سوبسید که این روز ها بحث حذف شدن ونشدنش نقل همه محافل است ) چند واژه دیگر را می شناسید که به آسانی درجای کلمه خارجی قبلی اش نشسته باشند؟ چند درصد کارشناسان وصاحبنظران فرهنگستان زبان فارسی متخصص این رشته اند ؟ واگر هستند چرا محصول کارشان این اندازه بی کیفیت است ؟چرا واژه های انتخابی را مردم نمی پذیرند ودرنوشته ها وگفته هایشان از این عبارات خلق الساعه بهره نمی برند ؟
موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:23 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
قرآن مجید را باز می کنم به اولین آیه سوره مطففین می رسم« ویل للمطففین» وای برکم فروشان ! چند بار این آیه راخوانده یا شنیده ام ؟نمی دانم ...چند بار قاریان محترم وبین المللی قرآن ، این آیه را باصوت زیبایشان تلاوت کرده اند ؟ نمی دانم ....چندبار تفسیر وتوضیح این آیه را ازمعلمان مدرسه ومعلمان دینی شنیده ام ؟ نمی دانم ... اما می دانم بسیاری از این قاریان قرآن با خواندن همین آیات وآیات اخلاقی دیگر درمسابقات داخلی وخارجی وبین المللی به رتبه های مهمی دست یافته اند وسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز درپخش این مسابقات کوتاهی نکرده است . صبح شده ، سفره صبحانه را گسترده ایم در ِ قوطی پنیر را باز می کنم نگاه متعجبم دیگران را به واکنش وامی دارد می پرسند چه شده است ؟ می گویم چیزی نشده ولی شما ببینید وزن وحجم پنیر این قوطی همان است که قبلا" بود ؟ می بینند ومی گویند نه ! به قیمت روی قوطی پنیرنگاه می کنم باقیمت قبلی اندکی تفاوت دارد. نه! اشتباه نکنید کمی گران تر از قبل است اما از نظر کمّیت وشاید کیفیت با قبل تفاوت کرده است کمی « کم تر» از گذشته وکمی « گران تر » از پیش ! چند سئوال در ذهنم رژه می روند : 1- آیا این مصداق کم فروشی نیست ؟ 2- آیا این مورد با آموزه های قرآنی که هرسال قاریان محترم می کوشند خواندنش را با سبکی نو به مردم مسلمان ایران وجهان عرضه کنند تناسب دارد ؟ 3- درنظام جمهوری اسلامی که بیشتر اقتصاد در اختیار دولت است کم فروشی که مصداق بارز گران فروشی است چه حکمی دارد ؟ 4- دکتر احمدی نژاد در توضیح هدفمندی یارانه ها جمله ای رابااین مضمون بیان کردند که « چنانچه درجایی کالایی را گران فروختند مردم بانخریدن،مانع بالارفتن بیشتر قیمت شوند» ومن به این جمله بسیار اندیشیده ام . اگر مردم یعنی مصرف کنندگان قدرت اقتصادی خود رابدانند گرانفروشی معنایی خواهد داشت ؟ 5- فرض کنید کالایی گران شود ومردم (مصرف کنندگان )تصمیم بگیرند دراقدامی دسته جمعی برای مدتی کوتاه از خرید آن کالا خودداری کنند آیا در آن صورت باز هم قیمتها بالاخواهد رفت و از وزن وکمّیت وکیفیت کالاها کاسته خواهد شد ؟ پی نوشت : می گویند هدفمندی یارانه ها موجب خلاقیت مردم می شود ومن با این ایده موافقم. فکر کنم این مورد نیز از اولین خلاقیتها در این زمینه باشد ...
موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:23 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
قطر شبه جزیره ای است در منتهی الیه جنوب غربی خلیج فارس که درخوش بینانه ترین وضع مساحتش با استان بوشهر ما برابری می کند،کشوری بدون آب وهوای مناسب برای کشاورزی وبدون آب آشامیدنی که اقتصادش بر نفت وگاز استوار است . ما وقطری ها در میدان گازی پارس جنوبی منابع عظیم گاز مشترک داریم وقطری ها درجند سال گذشته با تلاش بسیار و انعقادقرارداد باکشورهای خارجی تاآنجا که توانستند این منابع گازی را استخراج ومورد بهره برداری قراردادند روزگاری مردم این شبه جزیره فقط با ماهیگیری وصیدمروارید به زندگی نه چندان آسانشان ادامه می دادند وامروز وضعشان دگرگون شده است مردم مسلمانی که عمدتا" اهل تسنن هستند . بازی های آسیایی فوتبال ،امسال درقطر برگزار می شود وقتی این مشکلات زندگی شهرنشینی ودشواریهای زیرساخت میزبانی را درنظر می آوریم به این نتیجه می رسیم که کارهای بسیاری برای جلب نظرمسئولان فوتبال آسیا برای واگذاری میزبانی به قطر صورت گرفته است زیرساختهایی که فیفا را هم به میزبانی جام جهانی درقطر راضی کرد ! جدول میزبانان جام ملتهای آسیا از آغاز تاکنون: عبدالرحمن تانکو، نخست وزیر مالزی و رئیس وقت AFC در اوایل دهه 1950 میلادی پیشنهاد برگزاری یک دوره مسابقه فوتبال دورهای با حضور کشورهای عضو کنفدراسیون را ارائه کرد که در نهایت این طرح در سال 1956 به میزبانی هنگ کنگ رنگ واقعیت به خود گرفت. دوره اول - هنگکنگ 1956 دوره دوم - کرهجنوبی 1960 دوره سوم - رژیم اشغالگر قدس 1964 دوره چهارم - ایران 1968 دوره پنجم - تایلند 1972 دوره ششم - ایران 1976 دوره هفتم - کویت 1980 دوره هشتم - سنگاپور 1984 دوره نهم - قطر 1988 دوره دهم - ژاپن 1992 دوره یازدهم - امارات 1996 دوره دوازدهم - لبنان 2000 دوره سیزدهم - چین 2004 چهاردهمین دوره - مالزی، اندونزی، تایلند و ویتنام 2007 دوره پانزدهم - قطر 2011 چند کیلومتر آنطرف تر کشوری با بیش از 1648195 کیلومتر مربع باکوهها، آبهای جاری ، منابع عظیم نفت وگاز ، معادن بی شمار ، زمین های قابل کشت و استعدادهای بیشمار درزمینه های مختلف از جمله فوتبال .....در زمینه ورزش فوتبال با این همه سرمایه گذاریهای میلیاردی به جایی نرسیده است میزبانی بازیهای آسیایی فوتبال و ورزشهای دیگر اهمیتی دارد یانه؟ واگر اهمیت ندارد چرا کشورهای مختلف برای تصاحبش دست وپا می زنند ؟ می گویند امروز ورزش وبالاخص فوتبال یک صنعت است ومی تواند در زمینه جذب سرمایه و گردشگر مانند توریسم عمل کند ایران نیز یک کشور باجاذبه های فراوان توریستی است چه شده که ما بعد از گذشت 35 سال نتوانسته ایم میزبانی این مسابقات را کسب کنیم ؟ ایران دربین کشورهای منطقه به دلایل وشرایط مختلف طبیعی وانسانی جایگاه ویژه ای دارد روزگاری آرزوی عربهای منطقه رسیدن به موقعیت ایران بود وامروز ما به دیده حسرت به امارات متحده عربی و قطر نگاه می کنیم . همت مدیران ورزشی وغیر ورزشی ایران می تواند جایگاه ما را دربین این منطقه از جهان ارتقا بخشد به امید آن روز
موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:23 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
وباز هواپیمایی درایران سقوط کرد و...... ... یک لحظه بود اصل شعراینجا وشعر ارسالی مدیر وبلاگ نوشته های درباغ در این باره: جعبه ی سیاه پرنده ها با ان که بی سوادند زبان خارجی نمی دانند برج مراقبت ندارند اما به موقع می پرند و می نشینند اقای خلبان ! لطفا درهای اظطراری را باز بگذارید من از کلمه ی توپولوف من از خبر ساعت 14 از صدای اقای حیاتی می ترسم! برگرفته از مجموعه ی (ملخ های حاصلخیز)
موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:23 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
حسام سرا با این نوشته به دنیای پنج سالگی قدم نهاد . پنج سال است بی وقفه در اینجا می نویسم . از همه کسانی که در این مدت نوشته هایم را نقد کردند وموجب شدند درباره مطالبی که نوشته ام یا چیزهایی که باید می نوشتم وننوشتم بیشتر بیندیشم، صادقانه تشکر می کنم . دنیای مجازی چندین برابر دنیای حقیقی است ومن در این مدت با گوشه ای از این دنیای رمز آلود که درآن فقط اندیشه ها آشکارند آشنا شده ام . از همه شما دوستان وخوانندگان فهیم حسام سرا سپاسگزارم. نظرات ارزشمندتان را دریغ نکنید ومطمئن باشید به همه آنها فکر خواهم کرد به ویژه نظراتی که حاوی فکر، تحلیل ویا نقد عالمانه مطالب باشند .
موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 2 :: 12:22 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
شنبه 89 بهمن 2 :: 12:22 صبح :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
برای این یکی فرق دارد...مردی در کنار ساحل دورافتادهای قدم میزد. مردی را در فاصله دور میبیند که مداوم خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند. نزدیکتر میشود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد. موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||