سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 88 بهمن 16 :: 12:45 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

هجرت درونی و معنوی را توضیح بدین ؟


در پاسخ به چند مطلب توجه کنید :
1- هجرت از نظر اسلام تنها هجرت مکانی و خارجی نیست، بلکه باید قبل از این هجرت هجرتی از درون آغاز شود، و آن هجرت و دوری از چیزهایی است که منافات با اصالت و افتخارات انسانی دارد، تا در سایه آن برای هجرت خارجی و مکانی آماده شود. و این هجرت لازم است، تا اگر نیازی به هجرت مکانی نداشت، در پرتو این هجرت درونی در صف مهاجران راه خدا در آید.
خداوند در این باره می فرماید : وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً. و کسی که در راه خدا هجرت کند نقاط امن فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد، و کسی که از خانه‏اش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است. (نساء- 100)
اصولا روح هجرت همان فرار از ظلمت به نور و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت فرمان خدا است، و لذا در احادیث می‏خوانیم: مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتی نداشته‏اند، در صف مهاجران نیستند، و به عکس آنها که نیازی به هجرت مکانی نداشته‏اند، اما دست به هجرت در درون وجود خود زده‏اند، در زمره مهاجرانند. امیر مؤمنان علی ع می‏فرماید: و یقول الرجل هاجرت، و لم یهاجر، انما المهاجرون الذین یهجرون السیئات و لم یاتوا بها: بعضی می‏گویند مهاجرت کرده‏ایم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده‏اند مهاجران واقعی آنها هستند که از گناهان هجرت می‏کنند و مرتکب آن نمی‏شوند .
2- هجرت به دو نوع صوری و ظاهری و هجرت درونی و باطنی تقسیم می شود .
هجرت صوری و صورت هجرت عبارت است از هجرت به تن از منزل صوری به سوی کعبه یا مشاهد اولیاء(ع)، و هجرت معنوی خروج از بیت النفس و منزل دنیاست الی الله و رسوله، و هجرت به سوی رسول و ولی نیز هجرت الی الله است. و تا آن زمان که نفس را تعلقی به خویش و توجهی به انّیت است مسافر نشده، و تا بقایای انانیت در نظر سالک و دیوارهای شهر خودی و اذان اعلام خودخواهی مختفی نشده، در حکم حاضر است نه مُهاجر. ( برگرفته از کتاب آداب نماز امام خمینی(ره) ص8 )
3- هجرت با توجه به موقعیت افراد انواع گوناگونی دارد. برخی از هجرت‏ها و مهاجرت‏ها به دلیل فقدان یا کمبود منابع طبیعی برای ادامه زندگی، قابل تحمل نبودن شرایط مختلف پیرامونی از جمله فرهنگ و همین طور به دلایل سیاسی صورت می‏گیرد.
آنچه مسلم است همه انواع هجرت‏ها که در بالا به آنها اشاره شد، چیزی جز تغییر مکان جغرافیایی نیست و تنها جنبه مادی دارد.
آن هجرتی اصالت دارد و ارزشمند است که الی الله باشد. یعنی مقصد هجرت عندالله باشد. و شهیدان راه خدا یکی از مصادیق مهاجر واصل اند - عند ربهم یرزقون- . مقام عندالله نیز شرح و توضیح دارد که ما به آن نمی‏پردازیم.
حال ممکن است تغییر مکان‏های مادی و جغرافیایی عاملی برای توجه و تذکر انسان به هجرت معنوی و هجرت الی‏الله باشد. در این صورت آن هجرت مادی نیز ازرشمند و منشأ اثر خواهد شد. ولی هجرت کردن لزوماً با تغییر مکان همراه نیست. مبدأ این هجرت نیز بیت النفس است. مهاجر کسی است که خانه‏ی نفس را ترک گفته است و قدم در راه و مسیر الله گذاشته است. و این همان هجرت مقدس است . چه بسا هجرت عده‏ای به سمت بیت الله باشد و الی الله نباشد.
آن گاه که مقصد الله شد و همه کارها رنگ خدایی گرفت و اهداف مادی رنگ باختند و کوچک‏ترین حرکات برای رضای خدا انجام گرفت، آن زمان است که نصر خداوند متعال شامل حال ما شود و از آن روز، روز پیروزی ماست. دیگر مشکلات، حرکت ما را کند نخواهد نمود، با شکست، ناامید نخواهیم شد و افعال خویش را با هدف خود خواهیم سنجید و قدمی جز برای رضای خدا برنخواهیم داشت. آن گاه که مقصد و هدف الله شد حتی از خداوند نیز طلب پاداش نخواهیم نمود، زیرا هدف ما نه پاداش بلکه رسیدن به مقام قرب اوست، که با هیچ پاداشی قابل تعویض و مقایسه نیست.
حال سزاوار است آنکه بار سفر و هجرت از دیار خویش برای جهاد در راه بسته است، و هدفی این‏چنین بزرگ دارد، لقای خداوند را به پاداش اندک دنیوی بفروشد و خویش از لقای خداوند بی‏نصیب کند؟!
آنان که با دنیا و لذات مادی آن انس گرفتند، انگیزه اعمال را جز در جهت بدست آوردن رفاه بیشتر نمی‏دانند و اینان ساکن دنیا هستند و هیچ‏گاه رخت جهاد در راه خدا را بر تن نخواهند نمود و هیچ‏گاه قدمی برای رضایت او بر نخواهند داشت! که اگر همین حجاب‏های مادی مانع نمی‏شد در می‏یافتند که از چه تجارت بزرگی دست‏کشیدند و هم‏ چون چار پایان شکم خویش را پر و خالی می‏کنند .
4- اینجا این بحث پیش می آید که غیر از سیر و حرکت انتقالی و مکانی، نوعی سیر و حرکت معنوی هم هست که به تعبیر قرآن مهاجرت الی الله شمرده می شود .
این سفر معنوی با چه پایی و با چه کیفیتی است؟ به عبارت دیگر این «بیت » کدام بیت است و مقصد چیست؟ مقصد الله (خدا) است ولی خود نیست . ممکن است بگوییم خانه جهل است; انسان در سیر علمی خود از خانه ظلمت جهل خارج می شود، اما به کجا می رود، معلوم و مشخص نیست . ممکن است این خانه خانه خودخواهی و خودپرستی باشد; از خودپرستی است که اگر انسان خارج شد به خداپرستی می رسد . مسلما مقصد همان است که نام آن را «آدمیت » گذاشته اند . این همان راه خودشناسی به منظور خود سازی است .
5- به منظور خودسازی و تهذیب نفس چند کار باید انجام دهید:
1- سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری می شود. در این زمینه متذکر می شویم شرکت در جلسات مذهبی و استماع سخنرانی ها و مواعظ و همچنین تلاوت مداوم قرآن کریم و خواندن روایات اسلامی و شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخیز نیز بسیار مفید است. در این راستا تا می توانید مطالعه کنید و اطلاعات دینی خود را افزایش دهید.
2- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود.
3- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی. برای ان منظور باید کتاب های اخلاقی مطالعه کنید و در معاشرت خود با مردم راهکارهای آن را عملیاتی نمایید.
5- تفکر شخصی در سوال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی. در این راستا کتاب های اعتقادی و فلسفی و عرفانی مفید اند.
6- انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوی و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پایبندی به احکام دینی با نیت خالصانه و صادقانه برای کسب رضای خداوند و نزدیک شدن به او .
7- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع حالات انسان دارای ثبات خواهد بود و دگرگونی ها و تحولات سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.
برآیند و رآورد چنین سلوکی تقویت ایمان خواهد بود. ایمان یگانه نیروی با ارزشی است که تضمین کننده سعادت انسان در دنیا و آخرت است.

منابع اصلی اخلاق اسلامی:
-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی
- اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی
- معراج السعاده، ملا احمد نراقی
- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی
- اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملی
منابع بیشتر:
- خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی
- تهذیب نفس، ابراهیم امینی
- مقالات استاد محمد شجاعی
- خودسازی، شهید باهنر
- خودسازی، محمد یزدی
- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهری


 




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:45 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

"یا رفیق"


در باغ دیوانه خانه ای، جوانی رنگ پریده و جذاب و شگفت انگیز را دیدم. بر نیمکتی کنار او نشستم و گفتم: چرا این جایی؟ مرد با تعجب به من نگاه کرد و گفت: چه سوال عجیبی! ولی جوابت را می دهم. پدرم می خواست من مثل خودش باشم. مادرم می خواست من تصویری از شوهر دریانوردش باشم و از او پیروی کنم. برادرم فکر می کند باید مثل او ورزشکاری ماهر باشم.


استاد فلسفه، استاد موسیقی و استاد منطقم هم می خواستند مثل آنها باشم، مصمم بودند که من بازتاب چهره خودشان در آینه باشم.


پس به این جا آمدم. این جا را سالم تر می دانم! دست کم می توانم خودم باشم.


سپس ناگهان به طرف من برگشت و گفت: ببینم راه تو هم بخاطر تحصیلات و مشاوره خوب به این جا ختم شده؟! پاسخ دادم: نه، من بازدید کننده ام.


او گفت: آه، پس تو یکی از آن هایی هستی که در دیوانه خانه ی آن سوی این دیوار زندگی می کند!


"همه بابت این که خودشان باشند بهای سنگینی می پردازند. با این حال دوست دارم و شاید جز این نمی توانم که خودم باشم، و کاش تو هم جزو "دیوانه های آن سوی دیوار" نشوی!" یادت می یاد که کی این رو برام نوشتی؟ کدوم روز بامناسبت و بی مناسبت؟ (که ما برای نوشتن برای هم احتیاج به مناسبت نداشتیم. ولی بهانه شاید!) به بهانه هجدهمین سالگرد تولدم به تاریخ  1382 و شب زمستانی سردی بود..... و تو هیج وقت تا آن سوی دیوار نرفتی....هیج وقت شبیه کسی نشدی....


حرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینه سوزه


اولین و آخرین حرف، حرف هر روز و هنوزه


تنهایی شاید یه راهه، راهیه تا بی نهایت


قصه ی همیشه تکرار، هجرت و هجرت و هجرت...






موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:45 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

فواید نماز و تاثیرآن درزندگی دنیا چیست؟ چه کنیم تا آثار آنرا درزندگی ببینیم؟


پاسخ:  با سلام. دوست عزیز. نماز ارتباط با خدا است و دو جهت دارد. یک. حمد و ستایش و شکر گذاری و کرنش نسبت به خداوند به خاطر نعمت هایی که تاکنون خدای متعال به انسان عطا کرده است. داشته ها. دو. طلب حاجت و درخواست کمک و هدایت در مسیر توحید و نعمت ولایت. نیازها و نداشته ها. به سوره حمد توجه کنید همین دو جهت در آن هست. با توجه و حضور قلب و از روی صدق و اخلاص نماز بخوانید، آثار معنوی و عرفانی آن را مشاهده خواهید کرد. البته نماز باعث جلب روزی هم می شود و چون خدا از بنده اش راضی شد به او نعمت می دهد و روزی اش را نیز فراوان خواهد کرد و زندگی سعادت مندانه ای خواهد داشت. موفق باشید.


 


 


برای سیروسلوک الی الله باید چگونه و از کجا آغاز کرد؟


با سلام. دوست گرامی. نقطه شروع نظری معرفت توحیدی خداوند است و نقطه شروع عملی اصلاح معیشت از طریق حلال و ترک لقمه حرام است. ابتدا سعی کنید کسب و کار خودتان را اصلاح و حلال کنید و سپس چند کار انجام دهید. مطالعه کنید و آگاهی و بصیرت خود را افزایش دهید. انجام واجبات و ترک محرمات. ترک عادت های بد. ترک رزایل خلقی و اصلاح صفات. انجام مستحبات و عبادت عاشقانه و ریاضت های شرعی. رعایت اخلاق اجتماعی و حسن خلق با مردم. رشد عواطف انسانی و معنوی. مشارکت در مبارزه با دشمنان نظام ولایی و کشور اسلامی. ایفای نقش در ساخت کشور و جامعه اسلامی. موفق باشید.




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

بازی


آدمها همه در خانه های زندگی بازی میکنن...


گاهی توتنها بازی میکنی...


گاهی بازیت را با بقیه قسمت میکنی...


گاهی بقیه تورو تو بازی سهیم میکنن...


گاهی بقیه باهات بازی میکنن...


گاهی تو با بقیه بازی میکنی...


گاهی خدا باهات بازی میکنه...


گاهی تو با خدا بازی میکنی...


گاهی خودت خودت را بازی میدی...


گاهی...


مهم نیست ...


این یک بازی است...


اگر هم باهات بازی شد...لبخند بزن...


این قانون بازی های ماست


 چون خدایی هست...


پ.ن


1.فعلا لبخند میزنم...تا کی نمیدونم...


2.چه قدر راحت بچه گی کردم بدون امر و نهی...از خاله بازی گرفته تا خونه درست کردن(یک خونه که توش 5 نفر جا میشدن)با برف تا فوتبال؛ بسکتبال ؛ والیبال و بدمینتون تا لی لی بازی تا تیرکمون درست کردن تا معلم شدن تا هر بازیه فکری و کامپیوتری که به ذهنت برسه تا... هیچ چیزی نیست که از دوران کودکی من جامونده باشه... چیزی که ناراحتم میکنه بازی های ما آدم بزرگهاست...


3.تا اطلاع ثانوی فقط با بچه ها بازی میکنم...


 




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

 


شهری در آسمان


این متن برای شهری در آسمان است برای شهری که اجازه داد در خلوتش بنویسم حرفهای دلم را...


کسی نیست نگاهم را دنبال کند...


بهتر...


راحت نگاهت میکنم...


راحت گریه میکنم...


بدون اینکه کسی دلش برای دختری کنار یک قبر بسوزد...


راحت حرف میزنم ...


راحت سنگ قبرت را با گلاب میشویم...


راحت به عکست لبخند میزنم...


راحت دسته گلم را برایت پر پر میکنم...


بهتر...


چون کسی نیست دلش برای دختری کنار یک قبر بسوزد...


ولی...


مثل همیشه یک چیز راحت نیست...


خداحافظی...


کاش کسی بود و میدانست چه قدر خداحافظی سخت است ازیک بابای آسمانی...


پ.ن


1.شهری در آسمان من با اجازه بابای آسمانیش روز امروز 29 شهریور؛روزعید فطر یک ساله شد...این تقارن را براش به فال نیک میگیرم...تولدت مبارک ...عید همه دوستان هم مبارک...


 


2.برای یک شهر آسمانی در آسمان تولد میگیرند...


3.اینجا برای باران بهترین خاطرات را رقم زد...بهترین دوستان را به یادگار گذاشت ...بهترین سفر را به ارمغان اورد...بهترین ...


4.یک تشکر از همه دوستای خوبم...برای یک سالی که گذشت...


5.شهری در آسمان به من قول داد موقع فوت کردن شمع هایش در آسمان آرزو کند برای آرزوی من...و آرزوی همه شما وبلاگی ها...




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

 


همه جا، یک به نیت امام فلان...به نیت 14 معصوم...به نیت313 یار امام زمان(ع)...به نیت حروف ابجد امام علی(ع)... به نیت...بلدیم پشت کارامون بذاریم.


خوب مهریه عروس خانوم: ...14313110!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


این چیه اونوقت؟؟؟


 14 به نیت 14 معصوم 313 به نیت..................دیگه چیکارش میشه کرد ما خیلی ارادت داریم به ائمه!!!!!!!!


و چیزی که زیاد است از این نیت ها....


حالا بگو دوتا حدیث از همون امامی که خیلی ارادت داری بهش بگو....


همه چیز را به بازی و پای دین و قران و ائمه نذاریم...دوستداری مهرت زیاد باشه دیگه به نیت فلان فلان چیه میچسبونی بهش...


قضیه از اونجایی آب میخوره که ما دوست داریم همه چیز متبرک بشه به ائمه ؛قران و...


ولی این روزها داره یادمون میره متبرک شدن با لفظ بازی های ما جور در نمیاد...


یک جورایی سر خودمون را کلاه میذاریم...اونم چه کلاه گشادی...


کلاه گشاد


پ.ن


1.دقت داشته باشین این پست را یک دخترنوشته ...(دخترها هم به این چشم رو هم چشمی ها اعتراض دارن)


2.هممون استاد این حرفهاییم...ولی راست می گیم موقع عمل هم مردش باشید...


3.دیدم شاید تو این ایام بد نباشه به اینجور چیزام فکر کنی...شاید چون درای آسمون خدا بازه یک فرجی بشه...


4.حالا شاید بعدا اندر باب مجالس عقد عروسی هم نوشتیم...




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

 


چشمهایم را که بستم...میدونستم خوابم نمی بره...


یاد کودکی افتادم و قصه مادر بزرگ : نمکی هفت در را بستی ؛نمکی یک در را نبستی.... 


این قصه را هرشب مادر بزرگ برایم تعریف می کرد و نمی دونم چه راز و آرامشی بین صدای مادر بزرگ بود ، که هیچ وقت خواب نگذاشت آخر قصه را بفهمم.


چه قدر این روزها چشمهایم را می بندم ولی با چشمهای بسته تا صبح بیدارم.

دلم آرامش صدای مادربزرگ را می خواهد...


آرامش مادربزرگ


پ.ن


1.میلاد امام حسن (ع) را به همتون تبریک میگم.


2.این روزها کنار سفره افطار جای خیلی ها خالی است...


3برای شادی روح هرکی دوستش داشتیم و الان تو یک شهری تو آسمونه ؛صلوات...


4.ببخشید خیلی غمگین بود...خوب دلم تنگ شده.




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

دفاع مقدس


صدا...عکس...فیلم...و آدم هایی که هنوز نفس میکشند...


اینها مانده از روزهای جنگ؟؟؟


و هفته...


8سال گذشت که هفته ای بگیریم به یاد ان روزها؟؟؟


و عشق...


باباهایی رفتند که ما امروز عشق را درک کنیم؟؟؟عشق یعنی دوست داشته باشی و برای همین دوست داشتن بروی به ...


و این روزها...


سر کوچه ها...بزرگراه ها...ورزشگاه ها...پارک ها...مدرسه ها...دانشگاه ها...نام ها به نظرت اشنا نیست؟؟؟


فقط یک جمله برای تبریک روزهای نمادینی که گذشت...ولی روزی، آن روزها  نمادین نبود...مرد می خواست برای روزهایش...و امروز مردهایش جایی روی زمین ما ندارند...آسمان بهتر است برایشان...


پ.ن


1.خیلی ها کامنت گذاشتن که :باران تو نمیخوای چیزی برا هفته دفاع مقدس بنویسی؟؟؟ نه من واژه ای به نام هفته را هیچ وقت توی ذهنم کنار دفاع مقدس نیاوردم که براش بنویسم...


2.البته نام گذاری خوب است برای خیلی ها که زود یادشان میرود...حتی آسمان آبی را...


3.برادر برای من یعنی شوخی ...یعنی کل کل های خواهرانه برادرانه...یعنی عشق...هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بشود که دلم برای صدا...کارها...حرفها...و حتی صدا کردن اسمش هم تنگ شود...دلم برات تنگ شده...زود برگرد...


4.مثلامهر شروع شده...تبریک به بچه محصلا...چه مدرسه ای چه دانشگاهی چه...


 




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

بوسه ی بابا


بابا که داشت میرفت...بغلم کرد...هنوز گرمی بوسه اش ،روی گونه ام را احساس  می کنم...


بابا که برگشت...نگذاشتن ببینمش...صورتم را روی پارچه سفید روی صورتش گذاشتم؛ گفتم :این طرف گونه ام را هم ببوس...


همه گریه میکردند...


کسی ندید بوسه بابا روی گونه ام را...


 پ.ن


1: این کیه ؟؟؟!!! این سوال را یکی از بچه های دانشگاه ازم پرسید وقتی عکس شهید اوینی را توی دفترم دید...من گفتم شهید آوینی ،سید شهیدان اهل قلم...  گفت: شهید آوینی کیه؟؟؟!!!


2:یادمه تو شیرازیک جلسه ای داشتیم با آقای بیژن کیاایشون گفتند: بچه ها هنر را تعریف کنید :من بدون معطلی گفتم : هنر دمیدن روح تعهد در انسانهاست(امام خمینی ره) . آقای کیا این جمله را بزرگ روی تخته نوشت...از آن وقت ،با فکر به این جمله فکر میکنم...


 


 




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

باران


نقطه سر خط...


اگر خط دیگری باشد...


پ.ن


1: شهری در آسمان باران همین جا تمام شد...


2.: دلم تنگ می شود...


زیر باران خدا بدون چتر باید رفت






موضوع مطلب :


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >   
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک