![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:47 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
تقدیرازمهندس سید محمد رضا فخری مدیر سایت پارسی بلاگ نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه تمام کسانیکه بنوعی با روابط عمومی یا public relation ارتباط دارند، میدانند که روابط عمومی فقط تنها یک کار ارتباطی نیست بلکه مجموعه ای از تمام هنرها و علوم ارتباطی پیشرفته موجود در دنیای مدرن ، بعلاوه تجربه افراد است .نمیدانم تجربه سردبیر یک نشریه حتی در حد یک صفحه داشتیدیا نه ؟کار بسیار سختی بوده ، خدا میداند که برای پرکردن همان یک صفحه اشک سردبیر درمیاید .حال مشکلات چاپ و انتشار و عوارض بعد انتشار و انتقادات شدید خوانندگان معترض جای خود دارند .دوستان و مدیران محترم وبلاگهای موجود در پارسی بلاگ مطمئن باشید کار فرهنگی در کشورما یا امثال آن کمتر از کوه کندن با دست !! نیست .سالها بعنوان مدیر روابط عمومی دانشگاه و سردبیر نشریات دانشگاهی فعالیت داشتم ولی آنچه ارمغان این کارها بوده پسرفت در زندگی شخصی و دور افتادن از بعضی دوستان همسان از هر جهت بوده است !! ولی آنچه برایم مانده نیمچه شادی قلبی هست که مثل پرفسور لویی پاستور که در این رابطه میگوید : کار خود را به بهترین صورت انجام دهید و بعد داد بکشید و بگوئید من هرچه که در توان داشتم انجام دادم .دوستان ومدیران محترم وبلاگها، آنچه در سایت پارسی بلاگ می بینید فقط محیط آرامی برای وبلاگ نویسی نیست ، بلکه این محیط توسط فردی بنام مهندس سید محمد رضا فخری ایجاد شده که ، باید بعنوان یک پزشک ، داستان نویس وطنزنویس که دهها سال تجربه کار فرهنگی دارم، اعتراف کنم که او عاشقی هست که نظیر ندارد .عاشق با حوصله ای که بدون تحصیل در رشته روابط عمومی درکالج ، تمام دروس آنرا از حفظ ازبر بوده و در اخلاق نیز مثال زدنی نیست .در کلام اغراق نمیکنم و بعنوان یک پزشکی که سالیان زیادی با مردم بوده و هستم بنظرم مهندس فخری از مردم با مردم و برای مردم بوده و با اعتقاد به خدا واهل بیت اطهار (ع) ، تمام این عشق را در سایت پارسی بلاگ همراه دیگر دوستانش پدیدار نموده است .نمیدانم کدام یک از شما دوستان ، داستان برادران کارامازوف اثرمیخائیل فئودور داستایوسکی یا داستان مادر اثر ماکسیم گورگی روسی را خوانده اید ؟ دراین رمانهای بسیار سنگین ، به داستان افراد عاشقی میپردازد که در یکی عشق به یک زن و در دیگری عشق به خاک وطن توصیف گردیده است. در این داستانها روابط انسانها ، از منظر زمانه خود به نوع خاصی مورد نقد و انتقاد قرار داده واز عاشقان ، بدون ارسطوره سازی به نوعی تمجید شده است که در پایان خواننده را به تحسین انها وا میدارد . در اصل ، مفهوم مجازی عشق و عاشقی رابه بهترین صورت ممکنه ، حداقل در دنیای مادی به زیبایی به تصویر کشانده است .شما در داستان بینوایان ویکتور هوگوی فرانسوی یک ارتباط غیر انسانی از روابط خصوصی ، موجود در جامعه منحط را در کالبد فرد محکوم زندانی بنام ژان والژان ، بعد تحمل شدیدترین شکنجه ها به شکلی زیبا آمیخته به مبارزه با سلطنت طلبی میتوانید پیدا کنید. ولی شالوده این روابط عشق پاک کوزت به ماریوس تحصیل کرده و انقلابی هست .در اسپاراتاکوس ، ژاندارک ،رابین هود ، آیوانهو ، اسپایدر من ،و.....همه و همه داستان آزادیخواهی و کمک به همنوعان مطرح میشود . اما بی شک در تاریخ اسلام ، عشق به بهترین وکاملترین و زیباترین استثنایی ترین شکل درحماسه کربلا توسط آقا عبدالله حسین (ع) واهل بیت شان ، با تکیه به منبع عشق همانا خداوند متعال ،خود را نمایان کرده و الگویی بدیل برای تمام مسلمین جهان میشود . جناب سید محمد رضا فخری مدیر محترم پارسی بلاگ نیز بی شک به نظرم با الهام از همین حماسه حسینی پارسی بلاگ را راه اندازی نموده اند .شما اگر روزی دردیگر سایتها وبلاگی باز کنید بعد مدتها برخورد مدیران سایت را با خودتان خواهید دید . متوجه خواهید شد اصلا در اصل ارتباطی بوجود ندارد بلکه یک رابطه خشک یک سویه بوده که بعد گذشت چند مدت حتی عشق وبلاگ نویسی نیز از سرتان خواهد پرید.پس جا دارد و بایستی از مهندس سید محمد رضا فخری و دوستان دیگرش که چنین محیط سالم و تقریبا بدون سانسور ی را ایجاد نموده اند همگی ما تشکر و دست مریضا گفته و دعا کنیم عاقبت بخیر شوند .انشالله یا حق موضوع مطلب : افتتاح سایت تخصصی جراحی عمومی دکترسید محمدرضا سید کباری (به انضمام داستان کوتاه ولی عاشقانه) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتربایرام سلطانی (به انضمام داستان کوتاه معجزه عشق ) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه به گذشته برمیگردیم ...
تابستان 1945 ، کوچه ای در برلین
دوازده زندانی ژنده پوش به فرماندهی یک سرباز روسی از خیابانی می گذرند ، احتمالأ از قرارگاهی دور می آیند و سرباز روس باید آن ها را به جایی برای کار یا به اصطلاح بیگاری ببرد . آن ها از آینده شان هیچ نمی دانند.
ناگهان از قضا ، زنی از خرابه ای بیرون می آید ، فریاد می کشد ، به طرف خیابان می دود و یکی از زندانیان را در آغوش می کشد .
دسته کوچک از حرکت باز می ماند و سرباز روس هم طبیعی است که در می یابد چه اتفاقی افتاده است . او به طرف زندانی می رود که حالا آن زن را که به هق هق افتاده در آغوش گرفته است . می پرسد : زنت ؟ ـ بله
بعد از زن می پرسد : شوهرت ؟ ـ بله
سپس با دست به آن ها اشاره می کند : رفت ، دوید ، دوید ، رفت . آن ها با ناباوری نگاهش می کنند و می گریزند .
سرباز روس با یازده زندانی دیگر به راهش ادامه می دهد ، تا چند صد متر بعد گریبان رهگذر بی گناهی را می گیرد و او را با مسلسل مجبور می کند وارد دسته بشود ، تا آن دوازده زندانی که حکومت از او می خواهد ، دوباره کامل شود
موضوع مطلب : ![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:47 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
افتتاح سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتر بهروز صادقی (به انضمام داستان کوتاه دخترک) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه صورت دخترک از اشک خیس خیس شده بود و به کسی که مدتها بود در کنارش زندگی میکرد و حالا میخواست برای همیشه تنهایش بگذارد نگاه میکرد. با گریه و زاری به او میگفت میدونی اون موقع که برای اولین بار دیدمت چقدر ازت خوشم اومد. هر روز بعد از مدرسه به امید دیدن تو میاومدم سر خیابون و تو رو که با دوستات توی مغازه بودین و نگاه میکردم و لذت میبردم .میدونی اون روزی که نیم ساعت جلوی مغازه و ایستادم و تو رو نگاه کردم و برات لبخند زدم وقتی دیر به خونه رسیدم چه کتکی از بابام خوردم. میدونی چقدر گریه کردم و به بابام التماس کردم تا اجازه داد تا تو برای همیشه مال من بشی. حالا چرا میخوای از پیشم بری چرا میخوای منو تنهام بذاری. دخترک همچنان اشک میریخت و حرفهایش را به (( او )) میزد. اما انگار (( او )) اصلاً صدایش را نمیشنید و خیلی بی اعتنا به گوشه ای زل زده بود ریحانه مادر آخه چقدر با اون ماهی حرف میزنی ، اون مرده. پاشو برو دنبال درس و مشقت. قول میدم اگه گریه نکنی فردا برات از همون مغازه ی سر خیابون یه ماهی قــرمــز دیگه میخرم. موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتر علیرضا سیاح (به انضمام داستان کوتاه ، نامه پیرزن به خدا ) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد، متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا . با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم .هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن. کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره فوق تخصصی گوارش دکترمسعود صدرالدینی (به انضمام داستان کوتاه معنای دوم عشق) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعله های آتش نگاه می کند. شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید:" چرا بیکار نشسته ای و به کمک ساکنین کلبه نرفته ای!؟" موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره پرستاری نسرین ون آبادی (به انضمام داستان کوتاه رنگ عشق ) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه دختری بود نابینا موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره پرستاری الهام امان پور (به انضمام داستان کوتاه راه بهشت کدام است ؟) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میکشد تا مردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند. موضوع مطلب : افتتاح سایت مشاوره پرستاری ژاله رحیمی (به انضمام داستان کوتاه ،همه زنها زیباهستند) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه پسرکی از مادرش پرسید:مادر چرا گریه می کنی؟ موضوع مطلب : ![]() جمعه 88 بهمن 16 :: 12:47 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
افتتاح سایت مشاوره تخصصی جراحی عمومی دکترنازمحمد بادپا (به انضمام داستان دونجات یافته اثر دکتر آنتوان چخوف) نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و به جزیره کوچکی شنا کنند . دو نجات یافته نمی دانستند چه کاری باید کنند اما هردو موافق بودند که چاره ای جز دعا کردن ندارند. به هر حال برای اینکه بفهمند که کدام یک از آنها نزد خدا محبوبترند و دعای کدام یک مستجاب می شود آنها تصمیم گرفتند تا آن سرزمین را به دوقسمت تقسیم کنند و هر کدام در یک بخش درست در خلاف یکدیگر زندگی کنند نخستین چیزی که آنها از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را که بر روی درختی روییده بود در آن قسمتی که او اقامت می کرد دید و مرد می تونست اونو بخوره. اما سرزمین مرد دوم زمین لم یزرع بود. موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||