سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
من از دین می گویم
تو هم از دین می گویی
پس چرا هر کدام، دیگری را تکفیر می کنیم؟!




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
 ـ فلانی از بانک اتومبیل برنده شده است.
 ـ پس حسابی خوش به حالش شده است.
 ـ وای بر قومی که خوشبختی را در این چیزها ببینند. بدتر، این که طلبه باشند!

--------------------
پ.ن:
(أرَضِیتُم بِالحَیاةِ الدُّنیا مِنَ الآخِرَةِ فَما متاعُ الحیاةِ الدّنیا فی الآخرةِ إلّا قلیل) التوبه، 38
آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.




موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

اعتکاف
     اعتکاف...
              و تو چه می دانی که اعتکاف چیست؟
     ...

__________
پ.ن:
(و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که:«خانه ی مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکیزه کنید.») قرآن کریم، سوره بقره، آیه 125





موضوع مطلب :


آقای محسن رضایی، یکی از سه کاندیدای به شدّت معترض به نتیجه ی انتخابات دهم ریاست جمهوری بود. ایشان بلافاصله بعد از این که نتایج انتخابات از سوی وزارت کشور اعلام شد، با تمام وجود، هم صدا با دو نامزد دیگر، دولت را متهم به تقلّب گسترده در انتخابات نمود. به گونه ای که از رأی 500 هزاری خود اظهار تعجب نموده، تخمین علمی رأی خود را بین 3.5 تا 7 میلیون، بلکه تا 9 میلیون رأی بیان کرد. (+)


ایشان همچنین در مصاحبه های دیگر از جمله در گفتگوی ویژه ی خبری 22:45 شبکه دو تلویزیون اعلام کرد که تا آخر بر سر حقّ مردم! ایستاده است و حتی حاضر نیست دست از یک رأی بکشد. چون این حقّ مردم است!


اگرچه ایشان بعد از دیدارها و سخنان رهبر معظم انقلاب، چندین بار بر پایبندی به قانون تصریح کرد و دیگران را هم تشویق نمود که از مجاری قانونی اعتراضشان را بیان کنند، (+ و +) ولی اعتراضات ایشان چنان تند بود که سایتها و وبلاگهای مخالف نظام از آن جهت سرکوب جمهوری اسلامی و بخصوص دولت نهم و تقویت ادعای “تقلّب گسترده” استفاده کردند. 


این روند ادامه یافت تا این که شورای نگهبان با توصیه ها و تأکیدهای رهبری بجدّ مشغول بررسی اعتراض ها شد. به گونه ای که با نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی بررسی شکایات، از رهبر معظم انقلاب تقاضای فرصت اضافه ی یک هفته ای نمود. (+)


این در حالی بود که با مشخص شدن نتایج بیشتر شکایات، معلوم شد که بسیاری از اعتراضات وارد نیست. کدخدایی ـ سخنگوی شورای نگهبان ـ در سخنانی بیان کرد که تخلفات بسیار ناچیز و جزیی بوده و به بیان بهتر، هیچ گونه تخلفی صورت نگرفته است. (+)


در همین شرایط، با کمال ناباوری، آقای رضایی از ادامه ی شکایت اعلام انصراف نمود. (+) این در حالی بود که از سخنان گذشته ی وی، سوء استفاده های گسترده ای علیه نظام و بخصوص علیه دولت صورت گرفت؛ تهمت هایی علیه دولت زده شد، و بر تنش ها افزوده شد.


خوب است نگاهی به دلایل ایشان برای اعلام انصراف بنماییم: (+)

1. یکی از دلایلی که ایشان برای اعلام انصراف بیان داشته اند، “محدودیت زمانی” است. جالب این است که شورای نگهبان، قبل از این فرصت اضافی یک هفته ای خود را برای ادامه ی بررسی شکایات از رهبر انقلاب دریافت نموده است!


2. دلیل دیگر ایشان “وضعیت سیاسی ـ امنیتی و اجتماعی کشور” است که وارد “شرایط حساس و تعیین کننده ای شده” و “از نتایج انتخابات مهم تر می باشد”!! واقعا باید به آقای محسن رضایی آفرین گفت که به این سرعت پی به وضعیت بحرانی و شرایط حساس کشور برده اند. باید به ایشان دست مریزاد گفت که تا دیروز کمکی به مخالفان نظام بود و امروز شرایط را حساس دانسته است. باید از ایشان تقدیر نمود که این همه کشتار و به آتش کشیدن اموال عمومی و خصوصی را ندیده و اکنون بعد از یک هفته بیدار شده است!


3. اما دلیل آخر ایشان ” عهدی است که با خدای خود بسته اند تا همواره سربازی فداکار برای انقلاب اسلامی، رهبری و مردم باشند”. ظاهرا آقای رضایی فقط موقعی به یاد این عهدشان می افتند که شرایط و نتایج را علیه خود ببینند. تا دیروز که می توانستند همچون “سربازی فداکار” جلو تنش را بگیرند و با تبریک گفتن به رییس جمهور منتخب همین “مردم” که “رهبری” انتخاب ایشان را به همراه مشارکت 40 میلیونی مردم جشنی واقعی توصیف نمود، آبی بر آتش افروخته از طرف دشمنان بپاشند، فریاد “اعتراضشان” بلند بود و سربازی در خدمت دشمنان و مستکبران داخلی و خارجی بودند. تا دیروز که می توانستند به همان نامه کذایی به دبیر شورای نگهبان اکتفا کنند و منتظر بررسی قانونی شورای نگهبان باشند، بر طبل اعتراض رسانه ای کوبیدند. اما امروز…!


عجبا! امروز که شورای محترم نگهبان دارد نتایج را برخلاف ایشان بیان می کند و آماده است تا آن را رسانه ای کند، از “پیگیری شکایت های مطرح شده” اعلام انصراف می نمایند!


و عجیب تر این که ایشان این اعتراض را حقّ مردم ـ و نه حقّی شخصی ـ قلمداد کرده بودند و به صراحت بیان کرده بودند که تا آخر برای استیفای این حقّ می ایستند. و گفته بودند که اگر این حقّ شخصی شان بود حاضر بود آن را به دیگران ببخشد. امّا چه سود که حقّ مردم است!! (+)


و در پایان باید خطاب به آقای محسن رضایی گفت:« آقای رضایی، شما تمام نظام را متهم به تقلّب نمودید. اکنون که اوضاع را به ضرر خود می بینید فرار می کنید. اما شکایت “ملّت بزرگ ایران” از شما همچنان باقی است. “مردم” و “انقلاب” از شما شکایت “اعاده ی حیثیت” خواهند کرد!





موضوع مطلب :


هر وبلاگ می تواند نماینده ی گروهی از افکار عمومی و گونه ای از اندیشه های موجود در جامعه باشد, همان گونه که هر نماینده ی مجلس نماینده ی گروهی از افراد آن جامعه است.

هر وبلاگ نویس می تواند از سران حکومت و مسؤلان سیاسی کشور از کمبودها، کم کاری ها، تناقضات گفتاری و رفتاری، تخلّف از قوانین، و تخلّف از باورهای عقیدتی که در جامعه رسمیت دارد، سؤال کند؛ همان گونه که هر نماینده ی مجلس می تواند و باید چنین باشد.

هر وبلاگ نویس می تواند مسؤولان را نسبت به عملکردشان به چالش بکشد و آنها را مجبور به پاسخ گویی کند؛ همان گونه که هر نماینده ی مجلس باید در برابر حقوق مردمی که به نمایندگی از آنان برخواسته است، چنین باشد.

و هر وبلاگ نویسی می تواند در برابر سؤال هایی که می کند، قانع بشود یا نشود؛ همان گونه که هر نماینده ی مجلس.

نویسنده ی این وبلاگ، در دو پست سابق ( + و + ) سؤال هایی را از رییس جمهور محترم ـ جناب دکتر احمدی نژاد ـ درباره ی تخلّف از دستور ولیّ فقیه مطرح نمود که به نظر او هنوز جواب قابل قبولی در این زمینه از ایشان نشنیده است. جوابی که نشان دهد ایشان واقعا از امر مولوی مافوقش که حاکم شرع و ولیّ فقیه جامعه ی اسلامی است، تخطّی و کوتاهی نکرده است. امّا یک نکته را هم فراموش نمی کند.

آقای احمدی نژاد، در عمل نشان داده است که مسیر حرکتش در جهت انقلاب اسلامی و رسیدن به آرمان های آن است. آقای احمدی نژاد مانند هر انسان دیگری، اگر چه ممکن است در مصادیق رسالتی که بر عهده داشته است دچار اشتباه شده باشد، ولی در پیاده کردن احکام این رسالت شرعی و قانونی، کمترین خطا را داشته است.

همچنین، آقای احمدی نژاد، تبعیّتش را و دفاع عملی اش را از شخص رهبر معظّم انقلاب، نشان داده است. همان گونه که در اولین روزهای کاری اش به بعضی افراد گفته بود که آمده است تا تیرها به او بخورد نه به رهبری! (+)

با توجه به این دو نکته، کمی سؤال فوق متزلزل می شود. شخصی که تأکید دارد گام به گام به دنبال ولیّ فقیه حرکت کند و بارها این را نشان داده است، و شخصی که اساسا با همین اعتقاد توانسته کلید مدیریت کلان سیاسی کشور را از دست مردم کشورش بگیرد، از نظر منطقی بعید است که در دستوری به شفافی مسأله ی مذکور، قصد تمرّد و سرپیچی از قانون و شرع نماید. ادامه ...



موضوع مطلب :

جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

امروز، روز قدس بود. همه آمده بودند. همه ی کسانی که دلشان برای «انسانیت» می سوخت و اشک های شان برای « آزادی» سرازیر بود. همه، فریاد های شان برای سمبل آزادی، انسانیت، مظلومیت و ایستادگی، «قدس شریف» بلند بود.

امروز همه یک رنگ بودند و یک دست. از سبز و غیر سبز خبری نبود. هر چه بود، «ملّت ایران» بود که حاضر بود. ملّتی که یا «عرق دین» داشت و یا «غیرت انسانیت». همه ندای رهبرشان را لبّیک گفته بودند. آمده بودند تا به دهان استکبار بکوبند. با مشت های شان، با فریاد های شان، و با حضورشان. و آمده بودند تا مستکبران را ذلیل و خوار کنند و منافقان را رسوا. آمده بودند که بگویند، برخی حقّ ندارند خود را جای آنها بگذارند.

آری، آمده بودند که خود، حرف خود را بزنند و بگویند با هر نوع قدرت طلبی، غصب و کشتار مخالف اند. آمده بودند تا بگویند همان گونه که در مقابل استکبار آشکار صهیونیست ایستاده اند، در مقابل مستکبرین پنهان داخلی هم می ایستند.

قم هم امروز خروشان بود. خیابانها پر بود از دلهایی که برای دین، آزادی، انسانیت و مظلومیت می تپید. امروز قم هم حماسه بود. مثل همه ی ایرانیان؛ بلکه مثل همه ی جهانیان. قم هم مانند شهرهای دیگر، رنگ ها را در خود ذوب کرده بود. قم هم گرایش ها و سلیقه های سیاسی و غیر سیاسی را در خود جای داده بود. ولی نه از صف کشی و جناح بندی خبری بود و نه از دشمنی ها و بدبینی ها. امروز، ایران ایران بود، و قم هم، قم بود. و همه «ایرانی» بودند.

بیشتر بخوانید:

حضور سبزپوش ها در راهپیمایی روز قدس

سبزهای قم در روز قدس خواب ماندند









موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

در دروس فقه و اصول به ما یاد داده اند که اگر مولی (مقام ما فوق/شارع واجب الاطاعه) حکمی را به شکل دستوری داد، حکم وجوب پیدا می کند. در همین دروس به ما آموخته اند که حتی اگر درخواست "مولی" به صیغه ی وجوب هم نبود، باز حکم وجوب پیدا می کند. و باز آموخته اند که حتی اگر "مولی" دستوری هم نداد، ولی فهمیدیم که او انجام کاری را می خواهد، باز حکم وجوب پیدا می کند.
در دروس اخلاق به ما یاد داده اند که رابطه ی مولی و عبد (شارع و مکلّف/خدا و بنده) بیش از آنکه رابطه ی دستوری و ارباب و نوکری باشد، رابطه ی عشق است و محبّت.
ولی در دروس حوزوی به ما نگفته اند که برای وجوب یک حکم، باید آن را از رسانه ی ملّی هم پخش کنند!
اکنون سؤالم از آقای احمدی نژاد این است که ایشان معتقد به چه نسبتی بین خود و رهبر عزیز انقلاب هستند؟ آیا ایشان را مقام واجب الاطاعه و خود را ولایت مدار نمی دانند؟ 
اگر چنین است، چرا بلافاصله بعد از دریافت حکم ایشان، آقای مشایی را برکنار نکردند؟ و اگر چنین نیست، چرا صریحا انکار نمی کنند تا مردم بدانند احمدی نژاد همان قدر که در معرفی مفسدین اقتصادی شجاع است، در بیان اعتقاداتش هم شجاع است؟
و آخر این که: ما به احمدی نژادی رأی دادیم که نشان داده بود فردی ولایی است و مثل دیگران قائل به تبعیت از رهبری است و نه تعامل با او. و به اندازه ی رأیمان هم از او در برابر "هر غلطی که انجام دهد" بازخواست می کنیم! 
و معتقدیم برای جبران غلط، هنوز هم دیر نشده است.
--------------------
پ.ن: 
از این که اعتراضم را کمی دیر بیان کردم، توبه می کنم!

در دروس فقه و اصول به ما یاد داده اند که اگر مولی (مقام ما فوق/شارع واجب الاطاعه) حکمی را به شکل دستوری داد، حکم وجوب پیدا می کند. در همین دروس به ما آموخته اند که حتی اگر درخواست "مولی" به صیغه ی وجوب هم نبود، باز حکم وجوب پیدا می کند. و باز آموخته اند که حتی اگر "مولی" دستوری هم نداد، ولی فهمیدیم که او انجام کاری را می خواهد، باز حکم وجوب پیدا می کند.

در دروس اخلاق به ما یاد داده اند که رابطه ی مولی و عبد (شارع و مکلّف/خدا و بنده) بیش از آنکه رابطه ی دستوری و ارباب و نوکری باشد، رابطه ی عشق است و محبّت.

ولی در دروس حوزوی به ما نگفته اند که برای وجوب یک حکم، باید آن را از رسانه ی ملّی هم پخش کنند!

اکنون سؤالم از آقای احمدی نژاد این است که ایشان معتقد به چه نسبتی بین خود و رهبر عزیز انقلاب هستند؟ آیا ایشان را مقام واجب الاطاعه و خود را ولایت مدار نمی دانند؟ 

اگر چنین است، چرا بلافاصله بعد از دریافت حکم ایشان، آقای مشایی را برکنار نکردند؟ و اگر چنین نیست، چرا صریحا انکار نمی کنند تا مردم بدانند احمدی نژاد همان قدر که در معرفی مفسدین اقتصادی شجاع است، در بیان اعتقاداتش هم شجاع است؟

و آخر این که: ما به احمدی نژادی رأی دادیم که نشان داده بود فردی ولایی است و بر خلاف نظر برخی، قائل به "تبعیت از ولی فقیه" است و نه "تعامل با او". و به اندازه ی رأی مان هم از او در برابر "هر غلطی که انجام دهد" بازخواست می کنیم! 

و معتقدیم برای جبران غلط، هنوز هم دیر نشده است.

--------------------

پ.ن: از این که اعتراضم را کمی دیر بیان کردم، توبه می کنم!




موضوع مطلب :


چند روز پیش داشتم به کنترل تلویزیون ور می رفتم تا از بین 11 شبکه ای که می توان در شهر مقدس قم دید، یک شبکه را انتخاب کنم. به تصادف، برنامه ای از شبکه ی قم مرا مبهوت خود کرد، به گونه ای که هنوز از کج تدبیری مسؤولان این سیمای استانی در تعجّبم. سیمایی که به تازگی به شبکه های ماهواره ای هم پیوسته است.


بگذارید در ابتدای بحث، به یک بحث قرآنی و دینی گریزی بزنم:


قرآن کریم آنگاه که به بحث صدقه و انفاق به نیازمندان می پردازد، می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَی»/ ای کسانی که ایمان آورده‏اید، صدقه‏های خود را با منّت و آزار، باطل مکنید (1) و در ادامه در آیه ای دیگر، می فرماید: « إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَیْرٌ لُّکُمْ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیِّئَاتِکُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ »/ اگر صدقه‏ها را آشکار کنید، این‏، کار خوبی است‏، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شما بهتر است‏؛ و بخشی از گناهانتان را می‏زداید، و خداوند به آنچه انجام می‏دهید آگاه است‏. (2).


در کلّ اسلام، بحث کرامت انسان ها و حفظ عزّت آنها را با انسان بودن آنها گره زده است و اختلاف جایگاه های اجتماعی و نژادی و فرهنگی و حتی دینی هم این کرامت را از بین نمی برد. (3)مگر در برخی موارد که خود قرآن هم به صراحت به آنها پرداخته است و گروهی را در عین کرامت انسانها، ذلیل و خوار دانسته است.


همیشه هم شنیده ایم که بزرگان دین ما و اهل بیت علیهم السلام طبق حکم قرآن، هر گاه می خواستند به نیازمندی کمک کنند، چنان رفتار می کردند که کرامت و آبروی او محفوظ بماند. این بزرگواران آن قدر به این مسأله اهمیت می دادند که بسیار می شد حتی حاضر نمی شدند روبروی نیازمند قرار بگیرند و از پشت در، به او کمک می کردند تا مبادا شرمسار شود. حتی به برخی از این نیازمندان سالها کمک می کردند و آنها نمی دانستند که این فرد بخشنده کیست که چنین دلباز و مهربان به آنها انفاق می کند.


بگذریم، متأسفانه در برنامه ی مذکور، که ظاهرا به تقلیدی ناشیانه از برنامه ی ماه عسل شبکه ی سه سیما ساخته شده است، نه تنها کرامت انسانهای نیازمند حفظ نشده است، که با گستاخی تمام، چهره ی آنها را برای بینندگان خیّر! قمی ـ و اخیرا تمام کسانی که گیرنده ی ماهواره دارند ـ نشان می دهند.


Qom-002


به راحتی! وارد خانه ای قدیمی و رنگ و رو رفته می شوند؛ از پله های تند آن پایین می روند، لوازم کهنه و  پوسیده ی خانه را نشان می دهند، بعد با شفافیت، تمام اهل خانه را که جلو دوربین نشسته اند، نشان می دهند و با استفاده از جملاتی احساسی به مخاطب می فهمانند که اینها نیازمندانی هستند که دارند تلف می شوند! و چنان احساس مخاطب را طوفانی می کنند و اشکش را در می آورند که اگر دستش به دهانش برسد، تنها کاری که می کند گرفتن شماره روابط عمومی سیمای قم است و کمک به نیازمند بیچاره!!

Qom-001

Qom-003


حال باید از این مسؤولین محترم پرسید، که مگر معرفی کردن نیازمندان و بیان درد آنها، راه دیگری ندارد؟ آیا قیمت برطرف کردن نیاز آنها، که گاه بسیار شدید و اضطراری است، مساوی با ریختن همیشگی آبروی آنها در بین آشنایان و همسایگان است؟ آیا می ارزد که کودک و بزرگ این خانواده از فردا در مدرسه یا کوچه و خیابان چشم نما شود و مورد اشاره قرار بگیرد؟


آقایان یا خانم های مسؤول در سیمای قم، چه حجّت شرعی برای ریختن آبروی مؤمنان نیازمند دارند؟ مؤمنانی که طبق فرمایش امام معصوم، احترامشان از کعبه هم بالاتر است؟!


——————————————

1. بقره، 264

2. بقره، 271

3. «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» / و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‏های خود برتری آشکار دادیم. اسراء،70





موضوع مطلب :


جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید


شید و شفق را چون صدف در آب دیدم

خورشید را بر نیزه گوئی خواب دیدم


خورشید را بر نیزه؟ آری اینچنین است

خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است


بر صخره از سیب زنخ بر می‌توان دید

خورشید را بر نیزه کمتر می‌توان دید


در جام من می پیش تر کن ساقی امشب

با من مدارا بیشتر کن ساقی امشب


ادامه مطلب...


موضوع مطلب :

جمعه 88 بهمن 16 :: 12:32 عصر ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

     بنام آنکه جان رافکرت آموخت


 



عبادت و پرستش خداوند یکتا و ترک پرستش هر موجود دیگر،یکی از اصول تعلیمات پیامبران الهی است.تعلیمات هیچ پیامبری از عبادت خالی نبوده است..


در دین مقدس اسلام نیز عبادت سرلوحه همه تعلیمات است.چیزی که هست در اسلام عبادت به صورت یک سلسله تعلیمات جدا از زندگی که صرفا به دنیای دیگر تعلق داشته باشد وجود ندارد،عبادات اسلامی با فلسفه‏های زندگی توام است و در متن زندگی واقع است.


گذشته از اینکه برخی عبادات اسلامی به صورت مشترک و همکاری دسته جمعی صورت می‏گیرد، اسلام به عبادتهای فردی نیز آنچنان شکل داده است که متضمن انجام پاره‏ای از وظایف زندگی است. مثلا نماز که مظهر کامل اظهار عبودیت است،چنان در اسلام شکل خاص یافته است که حتی فردی که می‏خواهد در گوشه خلوت به تنهایی نماز بخواند خود به خود به انجام پاره‏ای از وظایف اخلاقی و اجتماعی از قبیل نظافت،احترام به حقوق دیگران،وقت‏شناسی،جهت‏شناسی،ضبط احساسات،اعلام صلح و سلم با بندگان شایسته خدا و غیره مقید می‏گردد.


از نظر اسلام هر کار خیر و مفیدی اگر با انگیزه پاک خدایی توام باشد عبادت است.لذا درس خواندن، کار و کسب کردن،فعالیت اجتماعی کردن اگر لللّه و فی الله باشد عبادت است.


در عین حال،اسلام نیز پاره‏ای تعلیمات دارد که فقط برای انجام مراسم عبادت وضع شده است از قبیل نماز و روزه،که  خودشان فلسفه‏ای خاص دارند.
 




موضوع مطلب :


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >   
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک