"هو السلام" خود را می بینم، در دشتی که انتهایش ناپیداست. می دوم از میان علف ها و گل ها، می پرم از روی سنگ ها و ریزگل ها. باد به کمکم می آید و مرا به پیش می برد. حالا در لباس هایم کمانه کرده و از زیر گلویم و برابر صورتم خود را به کناری می کشد. آفتاب بر بدنم نوارشی است. بی قید و آزاد، وجودم آکنده از خوبی ها و تمنای تقسیم آن...همه چیز طرحی دلنواز و خوش است. می خواهم این ها را با همه تقسیم کنم. می خواهم با جریان طبیعت هماهنگ شوم: یک انفاق موزون و بی پروا! دست در کوچه و بستر حضور مانوس دست تو را می جوید و به راه اندیشیدن یاس را رج می زند
بی نجوای انگشتانت - فقط- و جهان از هر سلامی خالی است...... موضوع مطلب : "یا خیر الذاکرین"
می دونی (نه نخواهی دانست)، بعضی آدم ها هستند که در نبودنشان، در فقدان شان هم حضور دارند، هم جاری هم سبز و شاید نزدیک تر از هر وقتی به تو. بگذار یک مثالی بزنم. مهر امسال که برای بار دوم تونستم برم زیارت امام علی بن موسی الرضا، یک چیزش با قبل خیلی توفیر داشت. می دونی، من می دیدمش. من می دیدمش آنجا که نشسته بودم و پرده اشک نمی گذاشت چیزی رو ببینم. اون لحظه هایی که آیینه کاری ها، منبت کاری ها و کاشی های حرم نگاهم رو به همدیگه پاس می دادند و من نمی دونستم این چیه که از ذهنم می گذرد و نمی گذرد، او با آن لبخند آنجا بود و ذهنم رو می خواند، هم می خواند و هم نقاشی اش می کرد. در دلم که حرف می زدم، می دیدم که سر تکان می داد و لبخند می زد. نه! من آدم مقدسی نشده بودم! ولی فهمیدم به دیدن کسی اومدم که واقعا نمرده است. چیزی که قبل از این، این طور نزدیک و شفاف درک نکرده بودم. او زنده تر از همیشه بود و حسابی هم حواسش به همه بود. اون وقت بود که دلم قرص شد که برای بودن برای حضور داشتن، لازم نیست تا حتی این تکه تپنده به کار خود ادامه دهد. * * * نگاه کن! می بینمت، در دیداری که در رویا اتفاق می افتد. نگاهت با من است و دستانت که گرمی دستهای سرد من است..... این روزها که می گذرد هر روز ....... تلفن را بر می دارم، تا شماره ی تو پایین می یام و ثابت می شم روی اسمت.....چند دقیقه بعد که سرم رو از خیالات و خاطرات کشیدم بیرون، دکمه بک همه چیز رو بر می گردونه سر جای قبلی اش. شاید ندونی (و نمی دانی) که این روزها چقدر دوست دارم صداتو بشنوم. بنشینم (مثل اون روزها) رو به روت و (باز هم مثل اون روزها) حرف بزنیم اونقدر که وقتی متوجه خودمون شدیم، ببینیم ساعت ها گذشته و ما هنوز حرف داریم که با هم بزنیم ولی.....
بی رنگ رخ ات زمانه زندان من است بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچه از غم هجران تو بر جان من است.... موضوع مطلب : من جوانی 15 ساله می خواهم در رابطه با عرفان به خدا تلاش نمایم آیا شما می توانید راهنمای من باشید؟ پرسشگر گرامی حقیقتاً از سوال شما به خود افتخار کردیم که چنین جوانان با شور و شعوری در کشور ما هستند و آرزوی موفقیت و سعادت شما را از خداوند داریم. 7. از همین الان سعی کنید آگاهی و بصیرت اجتماعی و سیاسی خود را با محوریت توجه به راهنمایی های رهبر و ولایت فقیه بالا ببرید، زیرا بسیاری از گمراهی ها در اثر عدم بصیرت ایجاد می شود. کتاب جهت مطالعه ی بیشتر؛
موضوع مطلب : چگونه می توان به معنای حقیقی «بمیرید قبل از اینکه میرانده شوید» برسیم؟ توجه داشته باشید که این روایت نبوی معانی و تفاسیر متعددی می تواند داشته باشد و برای رسیدن به هر یک از این معانی راههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به برخی از آن معانی اشاره نموده و راههای رسیدن آن را نیز ذکر می نمائیم . موضوع مطلب : سلام، بزرگی میگفت کتاب هایی که آنها خواندند، ما هم خواندیم؛ نمازی که آنها خواندند، ما هم خواندیم؛ روزه ای که آنها گرفتند، ما هم گرفتیم؛ .... چرا آنها رفتند و رسیدند ولی ما آدم نشدیم!؟ مشکل کجاست!؟ گیر ِ کار کجاست!؟ قبل از پاسخ به شما دانشجوی گرامی باید به این نکته توجه داشته باشید که چه بسا سخنان این بزرگوار از سر تواضع بوده و یا اینکه ایشان به درجه و مرتبه مطلوبشان نرسیده اند و همین امر موجب اظهار اینگونه مطالب گردیده است .
موضوع مطلب : شکر نعمت نعمتت افزون کند - کفر نعمت از کفت بیرون کند, یعنی چه؟ زیاد شدن نعمت با شکر و کم شدن آن با نا شکری مطلبی قرانی و مسلم است . خداوند در این مورد می فرماید : وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ (ابرهیم - 7) (همچنین) بخاطر بیاورید هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر گزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید مجازاتم شدید است!. 2- این موضوع نیز قابل توجه است که تنها تشکر و سپاسگزاری از خداوند در برابر نعمتهای کافی نیست، بلکه باید از کسانی که وسیله آن موهبت بودهاند نیز تشکر و سپاسگزاری نمود و حق زحمات آنها را از این طریق ادا کرد، و آنها را از این راه به خدمات بیشتر تشویق نمود، در حدیثی از امام علی بن الحسین ع میخوانیم که فرمود: روز قیامت که میشود خداوند به بعضی از بندگانش میفرماید: آیا فلان شخص را شکرگزاری کردی؟ عرض میکند: پروردگارا من شکر تو را بجا آوردم، میفرماید: چون شکر او را بجا نیاوردی شکر مرا هم ادا نکردی! سپس امام فرمود: اشکرکم للَّه اشکرکم للناس: شکرگزارترین شما برای خدا آنها هستند که از همه بیشتر شکر مردم را بجا میآورند .
موضوع مطلب : یک آیه یا یک روایت یا یک حدیث از پیامبر و یا امامان مبنی بر لزوم خواندن نماز به زبان عربی بیاورید. (من سخنان شما را قبول دارم اما کسی که حرفی میزند باید دلیل یا مدرک داشته باشد). اگر خداوند فرموده که نماز حتما! باید با این چارچوب خوانده شود و یا با این زبان در کجا آمده است؟ کدام کتاب؟ ذکر دقیق کلام پروردگار، یا حتی اگر پیامبر فرموده یا حدیثی یا روایتی در این زمینه در اختیار شماست ممنون میشوم اعلام کنید. خیلی وقت است که در سایتها و خیلی جاها به دنبال یک آیه یا روایت یا حدیث مبنی بر لزوم خواندن نماز به عربی هستم. الف ـ به هیچ وجه به دنبال آن نباشیم که همه چیز و آن طور که ما میخواهیم در قرآن کریم قید شده باشد. چرا که اولاً وحی کلام خداوند است و نه کلام ما، و ما نمیتوانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه بگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار میبرد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و فرمود: وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ. (الرعد – 37) و این چنین حکم (قرآن) را به زبان عربی نازل کردیم و اگر پس از دانشی که به تو رسیده است، از پی خواستههای (نفسانی) آنان بروی، در برابر خدا کارساز و نگهدارندهای نخواهی داشت. و در مورد چگونگی تلاوت قرآن کریم – که در نماز نیز تلاوت میشود – میفرماید: ما برای تو میخوانیم و تو همان خواندن را پیروی کن. (القیامه): لَا تحَُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (16) إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ (17) فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ (18) به تعجیل زبان به خواندن قرآن مجنبان - که گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست – پس چون قرائتش نمودیم، تو آن قرائت را پیروی کن. پس، اگر بسیاری از احکام با ذکر جزئیات در قرآن کریم ذکر نشده است، دلایل و حکمتهای خود را دارد و خود دلیل محکمی برای لزوم پیروی و اطاعت از رسول (ص) است که خداوند اطاعت او و هم چنین «اولی الامر» را در ردیف اطاعت خود قرار داده است. لذا آنان که حکم به کفایت کتاب نمودهاند و میگویند: کتاب خدا برای ما کافیست. هر چه خودمان از کتاب فهمیدیم عمل میکنیم و هر چه نفهمیدیم را رها میکنیم(؟!) هدفی جز قطع ارتباط خلق با رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) که «راسخون فیالعلم» هستند و دور کردن آنان از مسیر هدایت و صراط مستقیم ندارند. ما از این عده سؤال میکنیم که در کجای قرآن کریم قید شده که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر و عصر چهار رکعت است؟ یا در کجای قرآن کریم قید شده که طواف هفت دور است و یا در انجام مناسک حج، ترتیب طواف، نماز طواف، سعی، منی، عرفات، رمی جمرات، قربانی چگونه است و ...؟! در پاسخ تشیع و تسنن به درستی اذعان میکنند که مجبور به اطاعت از «سنت الرسول» هستیم و همهی این احکام الهی را بر اساس «سنت الرسول» انجام میدهیم. لذا جزئیات و چگونگی اجرای اغلب قریب به اتفاق احکام در سنت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت (ع) بیان شده است و البته لازم به ذکر است که «بیان» نیز لازم نیست حتماً به زبان یا کتابت باشد، بلکه عمل آنان نیز بیان (تبیین) و حجت است. ب – از آنان که با استناد به عدم تصریح و دستور مستقیم قرآن به اقامه نماز با زبان عربی، معتقدند میتوان نماز را به زبانهای دیگر نیز اقامه نمود، سؤال میکنیم که در کجای قرآن کریم آمده است که میتوانید نماز را به هر زبانی بخوانید؟ یا کدام حدیث و روایت از اهل عصمت (ع) وجود دارد که دال بر چنین مجوزی باشد؟ یا در کدام منبع تاریخی ذکر شده است که آنان چنین نماز خواندهاند و یا نزدشان چنین نماز خوانده شده و آنان صحه گذاشتهاند؟! آیا برای این بدعت جوازی لازم نیست؟! چه گونه است که برای وجوب اقامهی نماز به زبان عربی سند میخواهند، ولی برای جواز فارسی یا ... خواندن نماز، هیچ سندی لازم نیست؟! و حال آن که قرآن مکرر تصریح نموده است که قرآن را همان گونه که نازل شده تلاوت کنید و در فهم و اجرای اوامر الهی، از سنت رسول پیروی کنید و از خود بدعت نگذارید که اعمالتان باطل میشود. (محمدص): یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکمُ (33) ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و اعمال خویش را باطل مسازید. (النور): وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون (56) و نماز بگزارید و زکات بدهید و از پیامبر اطاعت کنید، باشد که مشمول رحمت شوید. ج – نکتهی قابل توجه دیگر، تفاوت «تعقل و لجاج» در طرح این گونه شبهات است. چرا که برای انجام ندادن کار غیر ممکن، به دنبال دستور میگردند و اگر دستوری نیافتند، انجام آن را مجاز قلمداد میکنند. هر چند که اگر مجاز هم باشند، نمیتوانند آن را انجام دهند! نماز، قرائت قرآن کریم و کلام وحی است و کلام وحی قابل ترجمهی دقیق یا حتی نزدیک به دقیق به هیچ زبانی نمیباشد. حال از یک سو تصریح میشود که این عمل ممکن نیست، از سوی دیگر میپرسند: چه سندی دال بر انجام ندادن وجود دارد؟! مثل این است که کسی بگوید: انسان قادر نیست ملائک را به قتل برساند. بعد دیگری بپرسد: چه آیه یا حدیثی دال ممنوعیت این قتل وجود دارد؟! آیا بهتر نیست که این مدعیان ابتدا سورهی حمد و یا دیگر اذکار نماز را ترجمهی صحیح کنند که معلوم شود میتوان این کار را انجام داد و نماز را به فارسی هم خواند و بعد سؤال کنند که ما میخواهیم بر اساس این ترجمه نماز بخوانیم، آیا اشکالی دارد یا ندارد و اگر اشکال دارد، سند آن کجاست؟! د – سخن از اقامهی نماز است. آن کس که نماز را به ما امر فرمود، خداوند متعال است و آن کس که این امر را به ما ابلاغ نمود حضرت رسول اکرم (ص) است. اگر نماز چارچوبی نداشت، پیامبر (ص) در این امر مردم را ملزم به رعایت چارچوبها با تأسی به سنّت خود نمینمود و میفرمود: مردم هر وقت که حوصله کردید و به هر شکلی که دوست دارید و به هر زبانی که دلتان میخواهد، با پروردگار خود راز و نیاز کنید. احکام وضو و ارکان، ترتیب و اذکار نماز، اوامر حق تعالی به پیامبر (ص) در معراج است (اصول کافی [عربی] جلد 3، ص 485). و به همین دلیل فرمودهاند: «الصلاه المعراج المؤمن – نماز معراج مؤمن است». یعنی آن راهی که رسولاکرم (ص) در معراج طی نمود و آسمانهای هفت گانه را زیر پا گذاشت و به مقام اوجی رسید که هیچ ملکی را یارای همراهی او نبود، مؤمن باید با نماز خود طی میکند. لذا همان رفتارها و گفتارهای رسول اکرم (ص) را باید در این معراج انجام دهد و بگوید. ه - چند روایت دیگر: تلاوت سورهی حمد (که همان تلاوت قرآن در نماز است) در نماز واجب است. چنان چه فرمود: «لا? صلا?ه الاّ بفاتحه الکتاب» – نماز جز به فاتحه الکتاب (سوره حمد) صحیح نیست. (عوالی اللئالی، ج1، ص 196) دقت شود که منظور از قرائت سورهی حمد، قرائت خود سوره است و نه ترجمه یا تفسیر آن. لذا اگر کسی سورهی حمد را آن چنان که نازل شده در نماز نخواند، اصلاً نماز نخوانده است. در روایت دیگر به نقل از شیع و سنی آمده است: لا صلاه لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب – کسی که سورهی حمد را (نه ترجمهی آن را) در نماز قرائت نکند، نماز نخوانده است. وسائل الشیعه، ج6، ص37؛ صحیح بخاری، ج1، ص192. در حدیث معراج آمده است که چون پیامبر اکرم (ص) از تکبیر فارغ شد، خداوند متعال به او فرمود که سورهی حمد را قرائت نماید [و نفرمود به هر زبان یا لهجهای که میخواهد، خداوند را تمحید کند] و چون از آن فارغ شد، فرمود: «إقرء یا محمد نسبه ربک قل هو الله احد ... » – بخوان ای محمد شناسنامهی ربت را، قل هو الله احد ... (جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 11) در حدیث دیگر معراج آمده است: چون خداوند پیامبرش را به معراج برد به او وحی فرمود: یا محمد در قرائت رکعت اول (پس از حمد)، شناسنامه و نسب پروردگارت را بخوان: «قل هو الله احد ...) و در قرائت رکعت دوم «انا انزلناه فی لیله القدر ...» را بخوان که این سوره شناسنامهی تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است. (کافی [عربی]، ج 3، ص 485) و هم چنین دستور به تسبیحات داده شده است. در حدیث، علت چهار ضلعی بودن کعبه را چهار ضلعی بودن «بیت المعمور» و علت آن را چهار ضلعی بودن «عرش» و علت آن را چهار بودن تسبیح به «سبحان الله، و الحمد لله، ولا إله الا الله، والله اکبر» قید نموده است. (جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 188-192) در روایت مفصلی، امام صادق (ع) پس از آن که به یکی از یاران خود میفرماید: حیف است از عمر مسلمانی 70 یا 80 گذشته باشد اما یک نماز درست نخوانده باشد، تمامی آداب و اذکار نماز را بیان میفرمایند، تا آنجا که راوی میگوید: «... وَ قَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ بِتَرْتِیلٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ صَبَرَ هُنَیَّةً بِقَدْرِ مَا یَتَنَفَّسُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ حِیَالَ وَجْهِهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَکَعَ ... ثُمَّ سَبَّحَ ثَلَاثاً بِتَرْتِیلٍ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ » الکافی [عربی]، ج3، ص 311 - باب افتتاح الصلاه و الحد فی التکبیر ... و سپس با خشوع تمام گفت: الله اکبر، سپس سورهی حمد را به ترتیل (شمرده) قرائت نمود و سپس سورهی توحید را. پس از آن به اندازه یک تنفس صبر نمود، در حالی که ایستاده بود (یعنی زود به رکوع نرفت)، سپس دستهایش را به دو طرف صورتش بالا برد و گفت: الله اکبر، در حالی که هنوز در حالت ایستاده بود و سپس به رکوع رفت ... سپس سه بار خداوند را به ترتیل تسبیح نمود به سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ ...». بدیهی است که اگر صحیح بود، برای ایشان منعی نداشت که بفرماید: البته میتوانید آن چه گفتم را به هر زبانی بخوانید. یا برای امام رضا علیهالسلام منعی وجود نداشت که لااقل به ایرانیان بگوید: این ترجمه نماز به فارسی است و شما می توانید به زبان خودتان نماز بخوانید. و - در خاتمه توجه به این نکته بسیار ضروری است که مسلمان در اجرای احکام و حدود الهی، یا باید مجتهد باشد و یا باید عمل به احتیاط کند و یا باید از مجتهد جامعالشرایط تقلید نماید. لذا کسی که مدعی است «اقامهی نماز و قرائت آن به فارسی یا هر زبان دیگری جایز است!»، یا صاحب اجتهاد است که باید از قرآن، سنت، حدیث، عقل و ... دلیل بیاورد [نه این که دلیل برای ممنوعیت تغییر سنت مطالبه کند] که چنین دلیلی در دست نیست. و یا باید عمل به احتیاط نماید، یعنی طبق فتوای اغلب فقها و مراجع نماز بخواند که همگی (از شیعه و سنی) گفتهاند: نماز باید به عربی صحیح خوانده شود. و یا باید تقلید نماید و هیچ فقهیی نه تنها جوازی بر غیر عربی خواندن نماز صادر ننموده است، بلکه همگی تصریح نمودهاند که نماز باید به عربی صحیح خوانده شود.
موضوع مطلب : متأسفانه مدتی است که گرفتار خواندن داستانهای سکسی اینترنت شده ام و نمی توانم خود را از این مخمصه رها کنم، لطفا مرا راهنمایی فرمایید؟ ازاین که این مجموعه را پاسخگوی سوالات خود قرار می دهید صمیمانه سپاسگذاریم.
موضوع مطلب : نگاهت رنج عظیمی است وقتی که به یاد می آورم چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام.........
موضوع مطلب : اهمیت ولایت و رهبری دین و جامعه از دیدگاه اسلام در زمان غیبت نیز ولایت فقیه همان ولایت معصومین است که به صورت نازل همان مقام و مسئولیت را اداره می کند و مردم وظیفه دارند روابط خود را بر اساس رابطه با معصوم با او تنظیم کنند، یعنی ولاء محبت و اطاعت و نصرت داشته باشند. موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||