عوامل و یا راهکارهای عملی کسب بصیرت در دین و معارف آن چیست؟ سؤال شما بیانگر هوشمندی و زمان شناسی تان می باشد و امیدواریم این صفت را در خود حفظ و تقویت نموده و همواره در مسیر اصلی دین استوار پیش بروید
موضوع مطلب : هجرت درونی و معنوی را توضیح بدین ؟ در پاسخ به چند مطلب توجه کنید :
موضوع مطلب :
آدمها همه در خانه های زندگی بازی میکنن... گاهی توتنها بازی میکنی... گاهی بازیت را با بقیه قسمت میکنی... گاهی بقیه تورو تو بازی سهیم میکنن... گاهی بقیه باهات بازی میکنن... گاهی تو با بقیه بازی میکنی... گاهی خدا باهات بازی میکنه... گاهی تو با خدا بازی میکنی... گاهی خودت خودت را بازی میدی... گاهی... مهم نیست ... این یک بازی است... اگر هم باهات بازی شد...لبخند بزن... این قانون بازی های ماست چون خدایی هست... پ.ن 1.فعلا لبخند میزنم...تا کی نمیدونم... 2.چه قدر راحت بچه گی کردم بدون امر و نهی...از خاله بازی گرفته تا خونه درست کردن(یک خونه که توش 5 نفر جا میشدن)با برف تا فوتبال؛ بسکتبال ؛ والیبال و بدمینتون تا لی لی بازی تا تیرکمون درست کردن تا معلم شدن تا هر بازیه فکری و کامپیوتری که به ذهنت برسه تا... هیچ چیزی نیست که از دوران کودکی من جامونده باشه... چیزی که ناراحتم میکنه بازی های ما آدم بزرگهاست... 3.تا اطلاع ثانوی فقط با بچه ها بازی میکنم...
موضوع مطلب :
این متن برای شهری در آسمان است برای شهری که اجازه داد در خلوتش بنویسم حرفهای دلم را... کسی نیست نگاهم را دنبال کند... بهتر... راحت نگاهت میکنم... راحت گریه میکنم... بدون اینکه کسی دلش برای دختری کنار یک قبر بسوزد... راحت حرف میزنم ... راحت سنگ قبرت را با گلاب میشویم... راحت به عکست لبخند میزنم... راحت دسته گلم را برایت پر پر میکنم... بهتر... چون کسی نیست دلش برای دختری کنار یک قبر بسوزد... ولی... مثل همیشه یک چیز راحت نیست... خداحافظی... کاش کسی بود و میدانست چه قدر خداحافظی سخت است ازیک بابای آسمانی... پ.ن 1.شهری در آسمان من با اجازه بابای آسمانیش روز امروز 29 شهریور؛روزعید فطر یک ساله شد...این تقارن را براش به فال نیک میگیرم...تولدت مبارک ...عید همه دوستان هم مبارک...
2.برای یک شهر آسمانی در آسمان تولد میگیرند... 3.اینجا برای باران بهترین خاطرات را رقم زد...بهترین دوستان را به یادگار گذاشت ...بهترین سفر را به ارمغان اورد...بهترین ... 4.یک تشکر از همه دوستای خوبم...برای یک سالی که گذشت... 5.شهری در آسمان به من قول داد موقع فوت کردن شمع هایش در آسمان آرزو کند برای آرزوی من...و آرزوی همه شما وبلاگی ها... موضوع مطلب :
همه جا، یک به نیت امام فلان...به نیت 14 معصوم...به نیت313 یار امام زمان(ع)...به نیت حروف ابجد امام علی(ع)... به نیت...بلدیم پشت کارامون بذاریم. خوب مهریه عروس خانوم: ...14313110!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! این چیه اونوقت؟؟؟ 14 به نیت 14 معصوم 313 به نیت..................دیگه چیکارش میشه کرد ما خیلی ارادت داریم به ائمه!!!!!!!! و چیزی که زیاد است از این نیت ها.... حالا بگو دوتا حدیث از همون امامی که خیلی ارادت داری بهش بگو.... همه چیز را به بازی و پای دین و قران و ائمه نذاریم...دوستداری مهرت زیاد باشه دیگه به نیت فلان فلان چیه میچسبونی بهش... قضیه از اونجایی آب میخوره که ما دوست داریم همه چیز متبرک بشه به ائمه ؛قران و... ولی این روزها داره یادمون میره متبرک شدن با لفظ بازی های ما جور در نمیاد... یک جورایی سر خودمون را کلاه میذاریم...اونم چه کلاه گشادی... پ.ن 1.دقت داشته باشین این پست را یک دخترنوشته ...(دخترها هم به این چشم رو هم چشمی ها اعتراض دارن) 2.هممون استاد این حرفهاییم...ولی راست می گیم موقع عمل هم مردش باشید... 3.دیدم شاید تو این ایام بد نباشه به اینجور چیزام فکر کنی...شاید چون درای آسمون خدا بازه یک فرجی بشه... 4.حالا شاید بعدا اندر باب مجالس عقد عروسی هم نوشتیم... موضوع مطلب :
چشمهایم را که بستم...میدونستم خوابم نمی بره... یاد کودکی افتادم و قصه مادر بزرگ : نمکی هفت در را بستی ؛نمکی یک در را نبستی.... این قصه را هرشب مادر بزرگ برایم تعریف می کرد و نمی دونم چه راز و آرامشی بین صدای مادر بزرگ بود ، که هیچ وقت خواب نگذاشت آخر قصه را بفهمم. چه قدر این روزها چشمهایم را می بندم ولی با چشمهای بسته تا صبح بیدارم. پ.ن 1.میلاد امام حسن (ع) را به همتون تبریک میگم. 2.این روزها کنار سفره افطار جای خیلی ها خالی است... 3برای شادی روح هرکی دوستش داشتیم و الان تو یک شهری تو آسمونه ؛صلوات... 4.ببخشید خیلی غمگین بود...خوب دلم تنگ شده. موضوع مطلب : صدا...عکس...فیلم...و آدم هایی که هنوز نفس میکشند... اینها مانده از روزهای جنگ؟؟؟ و هفته... 8سال گذشت که هفته ای بگیریم به یاد ان روزها؟؟؟ و عشق... باباهایی رفتند که ما امروز عشق را درک کنیم؟؟؟عشق یعنی دوست داشته باشی و برای همین دوست داشتن بروی به ... و این روزها... سر کوچه ها...بزرگراه ها...ورزشگاه ها...پارک ها...مدرسه ها...دانشگاه ها...نام ها به نظرت اشنا نیست؟؟؟ فقط یک جمله برای تبریک روزهای نمادینی که گذشت...ولی روزی، آن روزها نمادین نبود...مرد می خواست برای روزهایش...و امروز مردهایش جایی روی زمین ما ندارند...آسمان بهتر است برایشان... پ.ن 1.خیلی ها کامنت گذاشتن که :باران تو نمیخوای چیزی برا هفته دفاع مقدس بنویسی؟؟؟ نه من واژه ای به نام هفته را هیچ وقت توی ذهنم کنار دفاع مقدس نیاوردم که براش بنویسم... 2.البته نام گذاری خوب است برای خیلی ها که زود یادشان میرود...حتی آسمان آبی را... 3.برادر برای من یعنی شوخی ...یعنی کل کل های خواهرانه برادرانه...یعنی عشق...هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بشود که دلم برای صدا...کارها...حرفها...و حتی صدا کردن اسمش هم تنگ شود...دلم برات تنگ شده...زود برگرد... 4.مثلامهر شروع شده...تبریک به بچه محصلا...چه مدرسه ای چه دانشگاهی چه...
موضوع مطلب : بابا که داشت میرفت...بغلم کرد...هنوز گرمی بوسه اش ،روی گونه ام را احساس می کنم... بابا که برگشت...نگذاشتن ببینمش...صورتم را روی پارچه سفید روی صورتش گذاشتم؛ گفتم :این طرف گونه ام را هم ببوس... همه گریه میکردند... کسی ندید بوسه بابا روی گونه ام را... پ.ن 1: این کیه ؟؟؟!!! این سوال را یکی از بچه های دانشگاه ازم پرسید وقتی عکس شهید اوینی را توی دفترم دید...من گفتم شهید آوینی ،سید شهیدان اهل قلم... گفت: شهید آوینی کیه؟؟؟!!! 2:یادمه تو شیرازیک جلسه ای داشتیم با آقای بیژن کیاایشون گفتند: بچه ها هنر را تعریف کنید :من بدون معطلی گفتم : هنر دمیدن روح تعهد در انسانهاست(امام خمینی ره) . آقای کیا این جمله را بزرگ روی تخته نوشت...از آن وقت ،با فکر به این جمله فکر میکنم...
موضوع مطلب : نقطه سر خط... اگر خط دیگری باشد... پ.ن 1: شهری در آسمان باران همین جا تمام شد... 2.: دلم تنگ می شود... زیر باران خدا بدون چتر باید رفت موضوع مطلب : این روزها هر آن خبری جدید و جالب از ایران به گوش می رسد، آخرین خبر جالب خلع مرجعیت آیت الله صانعی بوده است که آن را حوزه مدرسین حوزه علمیه در جواب استعلام طرفداران دولت اعلام کرده است و البته در اظهار نظری جالب آیت الله یزدی گفته است منظور ما خلع مرجعیت نبوده بلکه منظور ما فاقد شرایط مرجعیت بوده که البته من هر چه فکر کردم فرق آن ها را ندانستم و به شما هم پیشنهاد می کنم زیاد به حرف های آقای یزدی فکر نکنید چون احتمالاً چیزی دستگیرتان نمی شود و اما شرایط لازم برای مرجعیت: 1- پیروی کامل از دکتر احمدی نژاد 2- قبل از دادن فتوا باید با نیروهای محترم بسیج و حامیان دولت در مجلس مشورت کند. 3- آقای روح الله حسینیان باید مرجعیت ایشان را تایید کند. خوشبختانه این مشکل رفع شد اما این روزها حسابی سر ماموران عزیز انتظامی گرم است چون به طور شبانه روزی مشغول بازداشت افراد مختلف هستند که فکر می کنم وزارت بسیار محترم اطلاعات این لیست را تهیه کرده اند که پیش بینی می شود در پایان عملیات حدوداً 13 میلیون نفری که به گفته وزارت کشور به آقای موسوی رای داده اند بازداشت شوند و البته جا دارد ضمن عرض خسته نباشید به این عزیزان از خداوند متعال برای این بزرگواران علو درجات را خواستار شویم. و اما تشکر بعدی ما از نیروهای زحمتکش بسیج است که شب عاشورا به حسینیه جماران در تهران و مسجد قبا در شیراز حمله کردند و نگذاشتند که در این دو مکان برای سالار شهیدان عزاداری صورت گیرد و بدین شکل حرمت این شب را حفظ کردند اما گله از کسانی که فردای آن روز از صبح تا شب حرمت شکنی کردند. و آخرین تشکر ما از آقای علم الهدی که به خس و خاشاک یک درجه افتخاری دادند و آن ها را تبدیل به حیوانات اهلی کردند. موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||